میان دوحه و تهران همواره رشتهٔ باریکی وجود داشته که روابط را به رغم تنشها و خونریزیهای منطقهای و اختلافهای فیمابین، برقرار نگه داشته است. این دو کشور خلیج فارس، حتی در نیمهٔ اول قرن بیستم که روابط گرمتری داشتند، هرگز متحد یکدیگر نبودهاند اما با وجود حضور در دو جبههٔ رویاروی هم در سوریه از سال ۲۰۱۲، دشمن یکدیگر نیز محسوب نشدهاند. دفتر تلویزیون الجزیرهٔ قطر در تهران با وجود پخش برنامههای حاوی انتقاد از دستور کار ایران در منطقه طی شش سال گذشته بسته نشد.
این روابط عجیب همواره برای عربستان سعودی -بزرگترین همسایهٔ قطر و دشمن اصلی ایران در منطقه- آزارنده بوده است زیرا سعودیها این رابطه را تهدیدی برای امنیت ملی خود و رخنهای در اتحاد شورای همکاری خلیج میدانستند. این را میتوان بهوضوح در فهرست شروطی مشاهده کرد که اخیراً عربستان و متحدانش برای برقراری مجدد روابط با دوحه، از طریق کویت به قطر رساندهاند. نخستین تقاضا در فهرست مذکور، «قطع روابط دیپلماتیک با ایران» و درخواست اخراج اعضای سپاه پاسداران است که به گفتهٔ آنان در قطر حضور دارند. همچنین قطع همکاریهای نظامی مشترک و محدود کردن بازرگانی با تهران، در میان این خواستهها قرار دارند.
پاسخ قطریها به این خواسته، ۴۸ ساعت پس از دریافت فهرست، ابراز شد. امیر جوان قطر روز ۲۵ ژوئن در تماس تلفنی با حسن روحانی، رئیس جمهوری ایران، گفت «قطر آغوشی باز برای همکاری دارد» و افزود که «روابط میان ایران و قطر همواره قوی و رو به جلو بوده است.» رئیس جمهوری ایران گفت که «تهران در کنار دولت قطر میایستد» و قلمرو هوایی، زمینی و دریایی این کشور همواره بر روی قطر به عنوان یک کشور دوست باز است. او تأکید کرد که همکاری میان دو کشور کماکان ادامه خواهد داشت.
ایران گامهای متعددی برداشت تا ضربات ناشی از تحریم را به قطر به حداقل برساند. حریم هوایی ایران، در اختیار پروازهای قطری قرار گرفتند زیرا همسایگان خلیجی قطر، حریم هوایی خود را به روی این کشور بستهاند. همچنین در پی مسدود شدن مرزهای عربستان سعودی با قطر که راه اصلی رساندن مواد غذایی به این کشور کوچک بود، ایران بیش از یکهزار تُن میوه و سبزیجات بهطور روزانه به قطر صادر میکند.
از نقطه نظر ایران، اغلب خواستههای کشورهای عرب از قطر در ارتباط با ایران، بیپایه است و هیچ عضو سپاه در قطر حضور ندارد. تهران و دوحه هیچکدام منافع آنچنانی از روابط تجاری با یکدیگر نداشتهاند و از زمان فراخواندن سفیر قطر از تهران در ششم ژانویه ۲۰۱۶، روابط دیپلماتیک آنها در سطحی حداقلی قرار دارد. در تاریخ مذکور در پی حمله به سفارت سعودیها در تهران از جانب تظاهرکنندگان خشمگینی که به اعدام شیخ نمر النمر، روحانی شیعه، اعتراض داشتند، دوحه سفیر خود را در همبستگی با عربستان فراخوانده بود.
یکی از مقامهای ایرانی به شرط محرمانهماندن نامش به المانیتور گفت: «بحران میان کشورهای عرب خلیج فارس هیچ ارتباطی با ایران ندارد. آنها پای ایران را وسط کشیدهاند تا با توجه به تنشها میان شیعیان و اهل سنت در منطقه، به تلاششان برای فشار بر قطر، جنبهٔ مذهبی ببخشند.» او گفت که افزودن این جنبهٔ فرقهای، میتواند برای ادعایشان در میان آنها که افکار ضد شیعی دارند، خریدار پیدا کند. این منبع اضافه کرد: «آنها میخواستند تا فشار را بر امیر از داخل و بیرون اضافه کنند تا آنها که در داخل خاندان حاکم و نیروهای نظامی، نظرات رادیکالتری دارند، از موضع رسمی کشور در این بحران فاصله بگیرند؛ اما این نقشه عمل نکرد.»
طبق گفتهٔ یک مقام ایرانی که نخواست نامش فاش شود، تهران این بحران را یک تهدید برای ثبات و صلح کل منطقه میداند و به همین خاطر ایران «تصمیم گرفت تا دیپلماسیاش را در قبال قطر با سکوت پیگیری کند تا بهانهای به دست عربستان سعودی ندهد تا بر آتش بحران با قطر بدمند.»
تلاشها شامل یکسری تماس تلفنی از جانب محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجهٔ ایران بود -که با همتایان خود در منطقه و جهان گفتوگو کرد- و در روز حملهٔ تروریستی هفتم ژوئن در تهران، به آنکارا رفت و همین امر نشان داد که مدیریت این بحران چه جایگاه مهمی در دستور کار ایران دارد. حسین جابر انصاری، معاون ظریف، روز ۱۸ ژوئن به دوحه رفت تا پیام شفاهی حسن روحانی را از راه وزیر خارجهٔ قطر به امیر این کشور برساند. جابری انصاری در مصاحبهای با خبرگزاری نیمهرسمی دانشجویان ایران، ایسنا، گفت که دیدار او به معنای فرصتطلبی ایران نبوده است. او گفت: «ما به دنبال فرصتطلبی لحظهای نیستیم. ما نگاه دراز مدت داریم. رفت و آمدهایی هم بین کشورهای منطقه و ایران انجام شده و در جریان است. الزاماً هم همه تحرکات اعلام نمیشود چرا که ما به تحرک بدون سر و صدا و جنجال معتقدیم. شرایط منطقه شرایط حساسی است. برخی اوقات اقتضا میکند که خارج از نگاه دوربینها تحرکات انجام شود.»
برای ایران، بحران جدید در خلیج در زمان حساسی ایجاد شده است. تنها چند هفته از شاخوشانه کشیدن دونالد ترامپ در عربستان سعودی علیه ایران میگذرد و تمام منطقه در آتش میسوزد. انتقال قدرت در عربستان انجام شده و محمد بن سلمان به ولایتعهدی رسیده است. تهدید یک جنگ در منطقه دیگر برای ایران دور از ذهن نیست زیرا ولیعهد جدید پیشتر تهدید کرده بود که جنگ را به داخل خاک ایران خواهد کشاند. تمام اینها ایران را مصمم میکند که تصمیمهای جدی و دشواری را برای رویارویی با تهدیدها اتخاذ کند؛ تهدیدهایی که از سوریه و عراق و لبنان تا خلیج فارس در هم پیچیده شدهاند.
در این راستا، تصمیمگیرندگان در تهران به خوبی درک میکنند که قطر و ترکیه در یک محورند و متحمل نیست که دیدگاههای منطقهای ایران را به تمامی بپذیرند. با این حال علیرغم تفاوتها، آنکارا و دوحه، ایران را دشمن خود نمیبینند. همین امر برای رسیدن به زمینهٔ مشترک بر سر نگاههای متفاوت، کافی است و عامل آن، رویکرد تهاجمی عربستان سعودی در منطقه است که هر سه کشور آن را تهدیدی برای ثبات شکنندهٔ منطقه میبینند. مورد بعدی که تهران را نگران میکند، پافشاری سعودی بر تحمیل دستور کار خود بر همسایگانش است تا آنان را ذیل بیرق ضد ایرانی خود متحد کند و اگر به این هدف دست یابد، گام بعدی سعودیهای مورد حمایت ترامپ، میتواند عمل مستقیم علیه ایران باشد.