رهبران سیاسی اسرائیل انتظار دارند که انتخابات آتی این کشور به جای نوامبر ۲۰۱۹، زودتر و در زمانی بین ماههای مارس و ژوئن برگزار شود. موشه کاهلون، وزیر دارایی و بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر، پیشتر دربارهٔ زمان انتخابات زودرس اظهار نظر کرده بودند. اما یکی از پرسشهای مهم، این است که آیا نتانیاهو در انتخابات آتی کمافیالسابق در صدر لیست لیکود خواهد بود یا خیر؟ پاسخ به این سئوال تا حد بسیاری به آویچای مندلبلیت، دادستان کل اسرائیل، بستگی دارد. نتانیاهو تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا پیش از تصمیم مندلبلیت در مورد صدور یا عدم صدور کیفرخواست علیه او، انتخابات را به جریان بیاندازد. نخستوزیر بر این باور است که در یک انتخابات زودرس، قدرتمندتر از پیش ظاهر خواهد شد. هماکنون مندلبلیت در حال بررسی است و شانس اندکی وجود دارد که در ماههای آتی او تصمیمی در مورد نتانیاهو اتخاذ کند.
پشت صحنه اما یک جنگ سیاسی واقعی آغاز شده است: جنگ ژنرالها. در این صحنه، رؤسای پیشین ستاد ارتش، ژنرالها، وزرای دفاع و مقامهای عالیرتبهٔ موساد حضور دارند که میخواهند درون آبهای سیاست شیرجه بزنند. آنچه باعث اتحادشان شده، خصومتی تلخ با نتانیاهو و خواستشان برای جایگزینی اوست. اما تنها چیزی که جدایشان میکند: منیت و غرورشان است.
این فهرست شامل ژنرال ذخیره بنی گانتز، رئیس پیشین ستاد ارتش؛ سلف او، ژنرال گابی اشکنازی؛ موشه یعلون، وزیر دفاع اسبق که مدتی نیز رئیس ستاد ارتش بود؛ رام بن باراک، معاون مدیریت موساد و تنی چند از دیگر شخصیتهای موساد و شینبت میشود. حتی نام شائول موفاز، رئیس پیشین ستاد ارتش و وزیر دفاع اسبق مطرح است که از سال ۲۰۱۵ از سیاست دوری جست اما کماکان نامزدی بالقوه است.
غیر از لیکود، تمامی احزاب دور این ژنرالها میگردند، با امید بدان که با کمک یکی از ستارهداران نظامی، فضایی برای رقابت با نتانیاهو یا به چالشکشیدن موقعیت و شرایط وی در منظر عمومی، پیدا کنند. (یئیر لاپید از حزب یش عتید یا «آینده آنجاست»، در حال حاضر مهمترین رقیب نتانیاهو در نظرسنجیهاست). اما نتانیاهو چندان نگران به نظر نمیرسد. او مدتهاست که جایگاه خود را به عنوان «آقای امنیت» تثبیت کرده است.
از چشم رأیدهندگان، جالبترین شخصیت، گانتز است. در ماههای اخیر، آوی گابای، رئیس کمپ صهیونیست، بر گانتز فشار میآورد تا به حزب او محلق شود. موقعیت گابای در نظرسنجیها ناامید کننده بود. او اقبالی را هم که پس از شکست حزب کارگر به دست آورده بود، از دست داده است. گابای برای پیکار با لاپید، به گانتز نیاز دارد. طی مذاکرات بین آنها، گزینهای مطرح شد که گانتز «فراتر از گابای» قرار بگیرد و در حالی که گابای مدیر حزب باقی میماند، گزینهٔ این حزب برای نخستوزیری، گانتز باشد. انعکاس این فکر، در یکی از نظرسنجیهایی مشهود است که گابای اخیراً سفارش انجام آن را داد. نتیجهٔ این نظرسنجی نشان داد در حالی که گابای تنها میتواند حداکثر ۱۵ کرسی کنست را به دست بیاورد، گانتز میتواند ۲۵ کرسی از ۱۲۰ جایگاه پارلمان را به دست آورد. مقامهای ارشد حزب معتقدند که گابای و گانتز به زودی این معاهده را منعقد خواهند کرد. گابای این را رد کرد میکند اما تأیید کرده که گانتز به حزب «نزدیک میشود.»
اشکنازی، نفر بعدی، ژست افراد دور از دسترس را میگیرد. او هفت سال است که در لباس غیرنظامی مشغول زندگی خود است اما زخمهای رسوایی هارپاز هنوز از سال ۲۰۱۰ باقیاند. اشکنازی که یکی از معتقدان تند و تیز نتانیاهوست، تنها برای رقابتی آستین بالا میزند که در آن برنده باشد. ژنرال پیشین در این آرزوست که لاپید و کاهلون ذیل یک ائتلاف سیاسی جمع شوند و او بتواند بدون پیششرط عضو آن شود. اشکنازی به المانیتور گفت که یک چنین اتحادی میتواند جایگزینی واقعی برای رهبری کنونی باشد، امید ایجاد کند و تغییر را به ارمغان بیاورد. لاپید یکی از اسلاف کاهلون در مقام وزارت دارایی بود و در حالی که رابطه دوستانهای دارند، احترام متقابل چندانی برای یکدیگر قائل نیستند. بیشتر کاهلون است که احترام اندکی برای لاپید قائل است. بنابراین، در شرایط فعلی، احتمال بیشتری وجود دارد که اشکنازی در مقام یک ناظر وقایع باقی بماند.
اما تصویر یعلون از همه تراژیکتر است. پس از آنکه نتانیاهو او را در سال ۲۰۱۶ به نفع آویگدور لیبرمن از مقامش کنار گذاشت، یعلون ترجیح داد تا اساساً حزب لیکود را کنار بگذارد و تبدیل به انتقامگیرندهٔ شماره ۱ نتانیاهو شود. یعلون مؤسسهای را بنیان نهاد و کارش این شد که به جای جای کشور برود و تقریباً به طور روزانه در برابر گروههای مختلفی از مخاطبانش سخن بگوید. اما او نیز در نظرسنجیها جایگاه مناسبی ندارد. اگر تلاشهای یعلون کماکان بیاثر بماند، به احتمال زیاد او به یکی از بازیگران دیگر، مانند یش عتید، خواهد پیوست. لاپید سابقهای نظامی ندارد و به دنبال یک ژنرال جذاب میگردد تا حزبش همانند گابای از این امتیاز برخوردار باشد و در رقابتهای آینده برای نخستوزیری نیز سکوی پرتابی داشته باشد. او در رؤیای اشکنازی است، گانتز را ترجیح میدهد اما از داشتن یعلون نیز با آغوش باز استقبال میکند.
مشکل در ذات خود، روانی است. ژنرال ذخیره یعلون فردی است که فرماندهی یک واحد کماندویی را در نفوذ به ویلای خلیل الوزیر (ابو جهاد) بر عهده داشت و حدود ۳۰ سال پیش او را در تونس از بین برد. یک مقام ارشد نظامی مانند یعلون به راحتی نمیتواند از کسی مانند لاپید دستور بگیرد که خبرنگار یک روزنامه نظامی بوده و حدود ۲۰ سال از او کوچکتر و بسیار کمتجربهتر است. با این حال، لاپید امیدوار است که یعلون با این مسئله سازگاری ایجاد کند.
در ماه ژانویه، لاپید اعلام کرد که بن-باراک، کارمند ارشد پیشین موساد، به یش عتید میپیوندند. بن-باراک همین اواخر نامزد ریاست موساد بود اما سرانجام این یوسی کوهن بود که برای تصدی این مقام برگزیده شد. بن-باراک یک شخصیت افسانهای در موساد است؛ او مسئول دپارتمانی بود که اطلاعات جاسوسی مربوط به ساخت یک رآکتور اتمی در نزدیکی دیر الزور توسط دولت بشار اسد را کشف و پیگیری کرد.
در حالی که تامیر پاردو، رئیس پیشین بن باراک، در یک برنامهٔ تلویزیونی در شبکه ۱۲ اسرائیل از نتانیاهو به شدت انتقاد کرد، لیکن بن-باراک محتاطتر بوده و احترام نخستوزیر را بیشتر نگه داشته است. با این حال، بن-باراک تصمیم گرفت تا دنیای سایهوار جاسوسی را ترک کند، به فهرست لاپید بپیوندد و به آب گل آلود سیاست اسرائیل شیرجه بزند. با اینکه لاپید در جذب بن-باراک موفقیت کسب کرد، اما این هنوز برایش کافی نیست.
نتانیاهو توانست تا از تخصص خود به نوعی بهره گیرد که برای اکثر شهروندان اسرائیل به عنوان «آقای امنیت» شناخته شود. واقعیت این است که تقریباً تمامی فارغالتحصیلان دانشکدههای نظامی از جند نسل -از جمله آنان که در زمان نخست خدمت او در دهه ۱۹۹۰ فارغالتحصیل شدند-، نتانیاهو را خطری برای آینده و امنیت کشور اسرائیل میبینند و موضع تندی علیه او دارند. اما این نیز نتوانسته وجههٔ عمومی نتانیاهو را لکهدار کند. نخستوزیر توانست یک سنت قدیمی در اسرائیل را تغییر دهد: اینکه رئیس ستاد ارتش، رئیس موساد و مدیران سرویسهای امنیتی همیشه هوادار نخستوزیر در انظار عمومی بودند. اما اکنون شرایط عوض شده است. با این حال، ژنرالهایی هستند که تلاش خواهند کرد تا کنترل تام نتانیاهو را در این عرصه به چالش بکشند و جنگی را شروع کنند که -بر خلاف همیشه- عادت به پیروزی در آن ندارند.