این روزها در لبنان هیچ نشانی از فرارسیدن روزهای بهتر وجود ندارد. خلیفه ی جدید دولت اسلامی و اعلام خلافت او موجب نگرانی و سردرگمی توامان بسیاری از مردم شده است. حتی کسانی که تا پیش از این هرگز به سیاست فکر نکرده اند، حالا عمیقاً نگران هستند.
محمد که آرایشگر است به من می گوید: "الان دوره ی خلافت است" محمد قبلاً هرگز توجهی به سیاست و به گفته ی خودش "«مردی است در حاشیه ی زندگی» تنها چیزی که به آن اهمیت می دهم کار کردن و لذت بردن است" با این وجود، علاقه ی محمد و افرادی چون او به سیاست و اخبار نظامی افزایش یافته است. "من پنج تا برنامه برای دریافت اخبار روی تلفن همراهم دارم. دولت اسلامی در مرز است. عده ای از سربازان ما را گرفته اند و تا الان کنترل قسمتی از لبنان را به دست دارند. آنها قدرت واقعی هستند"
بسیاری از لبنانی ها هنوز نمی توانند در میان گروه های افراطی و تندرو درگیر در جنگ سوریه تفاوتی قایل شوند. یکی از مشتریان آرایشگاه محمد مخفف عربی دولت اسلامی «داعش» را بکار می برد و می گوید:"همه آنها داعش هستند. آنها مردم را سلاخی می کنند و می خواهند کاری کنند مردم شبیه خودشان باشند" این مشتری لبخند کنایه آمیزی به محمد می زند و اضافه می کند "اگر آنها شغل این دوستمان را در دست بگیرند، از مردم می خواهند که مو و ریش شان را بلند بگذارند" بعد همه افراد حاضر در سالن به طرزی عصبی می خندند.
در حقیقت فعالیت دولت اسلامی در مرز لبنان کمتر از دیگر گروه های افراطی است، اگرچه این گروه ۹ سرباز ارتش لبنان را به اسیری گرفته است. دولت اسلامی تا به امروز دو نفر از این سربازان را سر بریده است: عباس ملج از بعلبک در روز ششم سپتامبر (۱۵ شهریور) و علی السید را از عکار در بیست و هشت اگوست (۶ شهریور).
یکی از نیروهای امنیتی لبنان به المانیتور گفت: "در این طرف مرز، این گروه جدا مانده است و از شبه نظامیانی تشکیل شده است که از دسته های دیگر جدا شده اند و پس از اینکه ابوبکر البغدادی تاسیس خلافت را اعلام کرد با او بیعت کرده اند.
بسیاری از افرادی که در جنگ قصیر علیه حزب الله جنگیدند در آن زمان پراکنده شدند؛ و حالا زیر پرچم دولت اسلامی کنار هم جمع شده اند. تا به امروز این گروه بیش از آنکه بخواهد شاخه ای اصلی از این دولت خودخوانده باشد، تنها تحت لوای دولت اسلامی کار خود را ادامه داده است.
این منبع که بصورت ناشناس با المانیتور صحبت کرد گفته است اینکه این گروه تحت نام دولت اسلامی هستند به چند دلیل احتمال حمله ی عمده این گروه به خاک لبنان را کاهش می دهد. "یکی اینکه پس از تاسیس دولت اسلامی راهبرد جدید این است که در قلمروهایی که با هم ارتباط جغرافیایی دارند پخش شوند. منظور مناطقی است که دولت اسلامی بتواند از آنجا حملات را پشتیبانی کند و اینکه وقتی مورد حمله قرار می گیرند مسیر عقب نشینی داشته باشند". این منبع گفت "دولت اسلامی می خواهد در جهت های افقی و عمودی قلمرو اش را گسترش دهد؛ همچنین در مناطقی که بتواند فضای پشتیبانی و تدارک جبهه را بطور مطمئن ایجاد کند. هدف آنها در عراق بیشتر مناطق سنی نشین است و کمی از مناطق غیرسنی موجود در میان اکثریت عمده ی سنی. برای مثال منطقه ی تل عفار مثال خوبی است.
رابطه ی میان شاخهی دولت اسلامی در مرز سوریه – لبنان و دیگر گروه ها می تواند رهیافتی از استراتژی این گروه بدست دهد. درحالیکه شاخهی اصلی گروه در نزاعی عقیدتی (از نظر خودشان ) در چند جای سوریه علیه جبهه النصره می جنگد، همین جبهه النصره در حمله به قلامون با دولت اسلامی همکاری می کند. در خلال جنگ عرسال در روز دوم اگوست (یازده مرداد 1393) نیز این همکاری مشهود بود، جاییکه برخی از واسطه ها با کمک جبهه النصره به نیروهای دولت اسلامی دسترسی یافتند.
براساس نظر یکی از منابع نزدیک به حزب الله، طرز فکر دولت اسلامی در لبنان تندرو تر از جبهه النصره است، اما نسبت به شاخه ی دولت اسلامی در رقه و موصل افراط و تندروی کمتری دارد. این منبع گفت: "حزب الله به خوبی می داند با چه کسانی دارد می جنگد و در چه نوع جنگی درگیر شده است. علی رغم اینکه گروه های افراطی این منطقه جدامانده هستند، اما همچنان از مقاومتی برخوردارند که باید در نظر گرفته شود. آنها شبکه تونل هایی دارند که به کمک آنها می توانند از مناطقی از داخل لبنان سلاح تهیه کنند و در مواقعی که تحت فشار هستند به پناهگاه های امن مرزها عقب نشینی کنند".
به گفتهی این شخص، از نظر استراتژی حزب الله این احتمال را در نظر می گیرد که ممکن است لبنان از سوی گروه های افراطی مورد حمله قرار بگیرد. اساساً این گروه ها به مناطق آسیب پذیر یا سنی نشین نظر دارند. مناطقی با اکثریت مسیحی آسیب پذیر هستند و به اندازه دیگر شهرها مستحکم و قابل دفاع نیستند. این موضوع به گروه های افراطی این شانس را می دهد که این شهرها را اشغال کنند و از ساکنان بعنوان سپر انسانی استفاده کنند" این منبع آگاه روی مناطق سنی نشین تاکید می کند و می گوید: "گروه های افراطی ممکن است در این مناطق افراد همفکری پیدا کنند. این همفکران به آنها کمک می کنند که کنترل کامل روی این مناطق بدست بیاورند و جنگجویان تازه جذب کنند؛ کسانی که از شهر و کاشانه شان دفاع کنند و به افراطیون کمک کنند که از خطر جنگ مستقیم رها شوند...»
حزب الله به دلایل فوق الذکر در حال احیای نیروی ملی اش است که به بریگاد مقاومت لبنان معروف است. این بریگاد در سال 1998 (1377) برای جذب حامیان غیر شیعهی حزب الله تشکیل شد که قصد داشتند با اسرائیل بجنگند. امروز این بریگاد در جنگ علیه گروه های تندروی سوریه شرکت کرده است. نقش آنها به زودی تغییر می کند تا بتوانند مناطق تحت حمله که ممکن است موردنظر جبهه النصره و دولت اسلامی باشند را پوشش دهند.
سلیمان پسر 27 ساله سنی از جنوب لبنان است که تازگی در این بریگاد دوره دیده است. او گفت حاضر است هر کار ممکنی را انجام دهد تا مانع ورود دولت اسلامی به لبنان شود. "من نمی خواهم در سوریه بجنگم. من سنی هستم و «داعش» نماینده ی من نیست، بنابراین من رفتم آموزش ببینم تا اگر وارد لبنان شوند بتوانم بجنگم"
سلیمان گفت مردهای جوان بسیاری با سوابق فرقه ای مختلف در اردوگاه آموزشی حضور داشتند. "خطر داعش همه را تهدید می کند. علی السید (سرباز لبنانی سر بریده) سنی بود. آنها واقعاً اهمیت نمی دهند شما که هستید، فقط به کسانی اهمیت می دهند که به عقایدشان باور دارند. بقیه همگی کشته خواهند شد. من نمی خواهم کشته شوم. ترجیح می دهم تا آخرین گلوله بجنگم."