از زمان انقلاب اسلامی در سال ٬۵۷ ایران از هرگونه آرایش امنیتی یا هر گونه تصمیم استراتژیک در منطقه خلیج فارس کنار گذاشته شدهاست. این مسئله با وجود اینکه هیچگاه منطقی به نظر نرسیدهاست٬ منظما به خاطر نگرانیهای امنیتی اعضای شورای همکاری خلیج فارس درباره امنیت خوزه خلیج و خلا مشروعیت بینالمللی برای جلب کردن ایران به شکلی سازنده توجیه شدهاست. نتیجه طبیعتا فاجعه آمیز بوده است. ملت ایران به شکلی ناعادلانه آزار دیده٬ تقابل شیعه و سنی توسط ایران و عربستان سعودی به وجود آمده و ایران همواره به دنبال به رسمیت شناخته شدن بینالمللی و ضمانتهای امنیتی بودهاست. این هدف در سالهای اخیر از راه پروژه غنی سازی هستهای پیگیری شدهاست.
اما صحنه تغییر کردهاست. طبق گزارش سال ۲۰۱۴ نظرسنجی جوانان عرب٬ جوانان عرب معتقد بودند که "بزرگترین متحدین کشورهایشان٬ همسایگان منطقهایشان هستند."
شورای همکاری خلیج فارس یک همکاری جمعی برای رسیدن به یک اتحاد است. این شورا اشتباهی ذاتی از بدو تولد خود داشتهاست. این اتحاد در پی هراس از انقلاب ایران و بیثباتی احتمالی رژیمهای پادشاهی در منطقه به وجود آمد. با توجه به این نکته که ایران دلیل وجودی شورای همکاری خلیج بوده است٬ بین اعضای این شورا به وضوح در مورد مسئله ایران دوگانگی وجود داشتهاست. در حالی که سلطان قابوس٬ پادشاه عمان تلاشهایی برای رسیدن به یک دیدگاه امنیت استراتژیک مستقل داشته٬ سایر اعضای شورای همکاری خلیج در این زمینه منفعلانه عمل کردهاند. این خلا امنیتی با مواضع - و پس از آن با توافقات امینیتی دوگانه- کشورهایی پر شده که منافع امنیت ملیشان با منافع کشورهای عضو شورای همکاری لزوما هم راستا نبودهاست. پیش از انقلاب سال ۵۷ ایران پلیس ایالات متحده در منطقه خلیج بود. این نقشی است که ایران ممکن است دوباره در آینده داشته باشد.
در قیاس با اتحادیه اروپا٬ شورای همکاری خلیج از فقدان زیربنای اقتصادی واحد علیرغم پیمانهای اقتصادی مختلف رنج میبرد. علاوه بر این حجم تبادل تجاری درونی ناکافی و پایین بودن میزان روابط تکمیل کننده بین صنایع مختلف برای همکاری اقتصادی سازنده نیستند. نبودن واحد پول مشترک نیز نیاز به بحث ندارد. به نظر میرسد کشورهای عضو شورا به جای همکاری برای ایجاد یک بلوک اقتصادی واحد٬ در رقابتی روزافزون بر سر پروژههای اقتصادی هستند. اظهارات مقامات کشورهای عضو شورای همکاری خلیج نشان میدهد که مبادلات تجاری بین این کشورها هنوز پایینتر از سطح تعیین شده است و از ٪۱۰ تبادلات تجاری این کشورها -که مبتلا به وابستگی بیش از حد به میزان ٪۸۳ به صادرات محصولات هیدروکربنی است- تجاوز نمیکند. برنامههای اقتصادی این کشورها برای منافع فردی افراد بانفوذ استفاده شده است. بر اساس شواهد موجود شورای همکاری خلیج به هیچ هدفی نمیرسد.
مطالعات موردی درباره فرایندهای همگرایی بین کشورها نشان میدهد که روندها یا اتحادهای اقتصادی که تنها بر اساس یک محور استوار است و سایر مسائل در پیرامون این محور اصلی وجود دارند٬ نمیتوانند پایدار باشند. حتی اگر مدت زمان چنین اتحادی قرار باشد کوتاه باشد٬ بوجود آوردن یک محور متعادل کننده برای تکامل موفق چنین بلوک اقتصادیای لازم است. میتوان دید که در اتحادیه اروپا فرانسه و آلمان ثبات لازم برای پیشرفت در تکامل اتحادیه اروپا را فراهم میکنند. درحالیکه در شورای همکاری خلیج فارس همواره یا هیچ محوری وجود نداشته یا بیش از حد نیاز وجود داشتهاند. به نظر میرسد که عربستان سعودی تا کنون از قدرت اقتصادیاش به عنوان نیروی مرکزی استفاده کردهاست. این امر باعث شده کشورهای دیگر عضو شورای همکاری خلیج رفته رفته از این وضعیت ناخشنود باشند. به عنوان مثال٬ عمان به دلایل اقتصادی٬ عملی و برای حفظ استقلالش از پذیرفتن طرح پول واحد که توسط عربستان سعودی حمایت میشد خودداری کردهاست.
ما باید وزنهای متقابل در برابر عربستان سعودی در موارد مربوط به تجارت٬ انرژی و امنیت داشته باشیم. آیا این نقشی است که بتوان آنرا به ایران محول کرد؟ پاسخ آری است. ایران قدرت عربستان سعودی را تعدیل میکند٬ ذخایر هیدروکربنی غنیاش را به منابع غنی مجموعه شواری همکاری خلیج اضافه میکند و بازارها را گسترش میدهد. امری که در تنوع بخشیدن به پایه اقتصادی خلیج نقشی کلیدی بازی میکند. به بیان سادهتر٬ ایران محوری دوم به تکامل خلیج وارد میکند و چشمانداز آنرا از مسائل امنیتی به رشد اقتصادی و توسعه تغییر میدهد.
عمان به وضوح گفتهاست که شورای همکاری خلیج فارس باید "روی گسترش روابط اقتصادی تمرکز کند" و تاکید سیستماتیک بیشتری روی "همگرایی اقتصادی ...و بیکاری" داشته باشد. فراخوان جدید شواری همکاری برای اتحاد به شدت بر برنامههای نظامی و امنیتی استوار بود و تضمین نشده به نظر میرسد. از سوی دیگر٬ این برنامه میتوانست پیامهای غلطی به ابرقدرت کناری مخابره کند.
این فراخوان بر بنیان پژوهشی استوار است که نشان میدهد مبادلات تجاری بین اعضای شورا در دهه اول فعالیت شورا به اوج خود رسیدهاند و معتقد است این مبادلات تا زمانیکه مدل همگرایی اقتصادی تغییر کند نمیتواند افزایش یابد. ایران میتواند تنوع در فعالیتهای اقتصادی و تبادل دانش به حوزه خلیج بیاورد.
به نظر میرسد عمان در مورد ایران مصمم و ثابت قدم است. عمان در حال تبدیل موقعیت ژئواستراتژیک و روابطش با ایران به سرمایهای برای خود است و از دیدگاه دیگر کشورهای عضو شورای همکاری خلیج درباره نزدیکی تهران و مسقط به هیچ وجه نگران نیست. ایران و عمان به تازگی برنامهای برای تمرینات نیروی دریایی مشترک چیدهاند که نشانهای از همکاری بیشتر در مسائل نظامی بین دو کشور است.
ایران نیازی ندارد که با عنوان عضو شورای همکاری خلیج پذیرفته شود درحالیکه ما به پیوند سازمانی با ایران نیازمندیم. اتحادیه اروپا٬ ناتو و سازمان همکاری و توسعه اقتصادی (OECD) مدلهای کارامدی برای ما فراهم میکنند. این سه نهاد از لحاظ ترکیب اعضا و کارکرد با هم متفاوت هستند ولی هر سهشان به مرکزیت کشورهای اروپایی تشکیل شدهاند. به عنوان مثال همه اعضای ناتو عضو اتحادیه اروپا نیستند و همچنین تمام اعضای سازمان همکاری و توسعه اقتصادی عضو ناتو یا اتحادیه اروپا نیستند.
در فضایی مشابه٬ یک سازمان امنیتی مشابه -به شکل یک شورا یا پیمان- با حضور اعضای شورای همکاری خلیج و ایران میتواند جمهوری اسلامی را به امنیت و ثبات منطقه متصل کند. چنین سازمانی میتواند به عنوان نتیجه شورای همکاری خلیج یا یک بدنه بینالمللی مستقل به وجود آید. این سازمان میتواند ایران را به رسمیت بشناسد و مشارکتی را که ایران میخواهد فراهم کند. علاوه بر این چنین اتحادی میتواند راه را برای دستاوردهای اقتصادی بیشتر هموار کند. چیزی که به دلیل تحریمها از ایران دریغ شدهاست.
همچنین این اتحاد میتواند رهبران نظامی شورای همکاری خلیج را در فائق آمدن بر ممانعت روانی و رفتارهای شخصی ضد ایرانیشان کمک کند و اعتمادی متقابل ایجاد کند که تاکنون وجود نداشته است و منافع مشترک طرفین در تامین امنیت و ثبات در منطقه همراستا کند. این چیزی است که ایران خواستار آن بودهاست. این اتحاد میتواند مکانیسم قانونی و اخلاقی پیوستن ایران را فراهم کند و ابزاری برای تعدیل قدرت ایران نیز مهیا سازد. ایران هیچ مانع ایدئولوژیکی برای پیوستن به چنین اتحادی نخواهد داشت. این چیزی است که تاریخ همواره به ما نشان دادهاست.
مهمترین جنبه استحالهای که شورای همکاری خلیج باید در دستور کار خود قرار دهد٬ چگونگی مشارکت دادن موثر و عملی ایران است. ما نمیتوانیم بیش از این حضور چنین ابرقدرتی در کنارمان را نادیده بگیریم. در مقابل ایران نیز باید پیامهای رضایت بخش و تلاش برای اعتماد سازی با اعضای شواری همکاری خلیج -به خصوص امارات عربی متحده٬ عربستان سعودی و بحرین- را شروع کند. مشروعیت بینالمللی ایران در حال احیاست و به همین دلیل این کشور باید بر همین اساس رفتار کند. احترام به ایدئولوژی ایران نباید به قیمت آسایش در منطقه و جهان تامین شود. ایران نباید بیش از این به عنوان خطر دیده شود بلکه باید کاتالیزوری برای رشد دانسته شود.
توسعه دیدگاه ایران٬ ممزوج با چالشهای روند صلح خاورمیانه و تغییر جهتگیری اقتصادی ایالات متحده و اتحادیه اروپا٬ بهترین فرصت برای عروج شورای همکاری خلیج است- اما رسیدن به این هدف تنها با همراه داشتن چاشنی ایرانی ممکن است.