“چرا ترکیه این کار را با ما کرد؟"
به گزارش فهیم تاستکین، بسیاری از سوریها ترکیه را که زمانی متحد سوریه بود، مقصر جنگ میدانند. جنگی که بنابر برآوردهای مستقلی که توسط سازمان ملل انجام شده، تا کنون جان بیش از ۴۰۰۰۰۰ نفر را گرفتهاست.
تاستکین که برای نبض ترکیه المانیتور ستون مینویسد، از دمشق گزارش میدهد که "ترک بودن در سوریه این روزها کمی سخت است. قطعا کسی به شما آزاری نمیرساند، فحاشی و یا حمله نمیکند اما همگان چند کلمهای درباره آنکارا که زمانی دوست بوده و به دشمن تبدیل شدهاست، میگویند."
به نوشته تاستکین، "در کافهای که توسط عدهای از دوستان رزرو شده، صاحب کافه به مشتریان ثابتش در صحنه رقص پیوستهاست. وقتی صاحب کافه فهمید که ما ترک هستیم، با وجود آن همهمهای که در کافه وجود داشت، از گفتن چند جمله نیشدار صرف نظر نکرد. او گفت «شش سال پیش من یکی از طرفداران (رئیس جمهور ترکیه رجب طیب) اردوغان بودم و دو کشور با هم دوست بودند. یکی از دوستان ترکم که به اینجا رفت و آمد داد به من هشدار داد که سخت نگیرم و گفت همه چیز آنگونه که به نظر میرسند نیست. او درست میگفت و ما خیلی اشتباه میکردیم. با این وجود من آرزوی بهترینها را برای مردم ترکیه دارم اما آزاری که اردوغان به ما رساند، ترکیه را نیز بی نصیب نخواهد گذاشت."
سوریها به توانایی ترکیه در مقابله با گروههای تروریستی در سوریه شک دارند. به نوشته تاستکین "رسانههای بین المللی ممکن است با آتش بس سرگرم باشند ولی به سختی میتوان گفت که این آتش بس موجب شادی و هیجان مردم در دمشق شدهاست -نه به خاطر بی تفاوتی، بلکه به این خاطر که کسی به وفادار ماندن ترکیه به تعهدش در قبال کنترل گروههای مسلح باوری ندارد و البته گروههایی که برای ارتش سوریه مشکل جدی ایجاد میکنند، جبهه فتح شام و گروه دولت اسلامی هستند که در این توافق جایی ندارند. به بیان خلاصه، احساس عمومی در دمشق این است که آتش بس بهتر از هیچ چیز است ولی حل همه مسائل بسیار دورتر از برقراری آتش بس است."
دمشق در مورد اینکه بشار اسد و رجب طیب اردوغان در نشست مذاکرات صلح آتی که در آستانه قزاقستان برگزار میشود با هم دیدار کنند شک و تردید دارد. تاستکین مینویسد، "سوریها معتقدند تصور اینکه اسد و اردوغان سر یک میز بشینند به سختی قابل باور است. با این وجود اگر دو طرف به خاطر منافع ملیشان هم که شده با همه کنار بیایند، از نظر سوریها این شکستی برای اردوغان است و نه اسد."
به گفته تاستکین، "جنگ به شکل موشکهایی که از اطراف شهر به شکلی غیر منتظره به طرف شهر شلیک میشوند، قطع برق و آب که زندگی را غیرقابل تحمل میکنند، قیمتهای نجومی، ایست بازرسی در نقاط مختلف که موجب کندی ترافیک شهر میشوند و بیش از دو میلیون انسان که از خانههایشان در مناطق جنگ زده آوارده شدهاند، به دمشق میآید. با این وجود این شهر هنوز سرپاست و زندگی اجتماعی و اقتصادی پرجنب و جوش ادامه دارد." جنگ در مناطق غربی شهر بحرانی در تامین آب آشامیدنی به وجود آورده که زندگی ۵/۵ میلیون نفر در پایتخت و اطراف آن را تحت تاثیر قرار دادهاست.
تکستین همچنین از حلب گزارش میدهد، شهری یکی مقامات سازمان ملل هر هفته گذشته خرابیهای آن را "فراتر از تصور" توصیف کرد: "من با خشمی عمیق از ترکیه مواجه شدم. وقتی مردم می فهمیدند که ما ترک هستیم، با ما سرسنگین برخورد میکردند. سوالی که از همه بیشتر میشنیدیم این بود: «چرا ترکیه این کار را با ما کرد؟»"
تاستکین متوجه شده بود که "نیروهای نظامی روسیه که به حلب فرستاده شده اند عمدتا چچنی هستند. همه ۲۵۰ نفر آنها به رهبر چچن رمضان قدیروف وفادارند." تاستکین میگوید شناختش از منطقه قفقاز به او در برقراری گفتگو با سربازان چچنی کمک میکرد. "من از او پرسیدم «تو در زمان شامل باسایف هم خدمت میکردی.» او سراسیمه شد و با اشاره از من خواست ساکت شوم. باسایف از ۱۹۹۲-۱۹۹۳ توسط روسها تحمل میشد و توانسته بود داوطلبانی از قفقاز جذب کند و در نبرد آبخاز شرکت کند. در سالهای بعد باسایف در مبارزات استقلال طلبانه چچن ظاهر شد و علیه روسیه جنگید. در جنگ دوم چچن با روسیه، نیروهای باسایف دو قسمت شدند. بخشی به قدیروف پیوستند و آنهایی که همچنان با روسیه میجنگیدند امارت قفقاز را تشکیل دادند. این دو گروه دشمنان قسم خورده هم شدند. بعضی از اعضای امارت قفقاز به جبهه النصره (جبهه فتح شام فعلی) و گروه دولت اسلامی در سوریه پیوستند. اکنون سربازان پیشین باسایف با رژیم سوریه متحد شدهاند تا با همرزمان سابقشان بجنگند. ماندن در هتل محل اقامت این سربازان کار عاقلانهای نبود. اولین کار روز بعد، پیدا کردن هتلی دیگر بود."
روایت تاستکین، شهادتی دست اول از سوریها درباره نقش جبهه فتح شام و دیگر گروههای مسلح ارائه میدهد. چیزی که غالبا در روایت ساده دوگانه "حکومت و شورشیان" در رسانههای جریان اصلی دیده نمیشود. به نوشته تاستکین، "آنچه در حلب دیدم برایم به شدت تکان دهنده بود. پرسش درباره اینکه چه کسی مسئول بود و چرا، بی معنی به نظر میرسید."
عبادی به دنبال از سرگیری روابط با ترکیه و عربستان سعودی است
به نوشته علی معموری، حیدر العبادی، نخست وزیر عراق برای حمایت از یکپارچگی این کشور، خطر مشترک دولت اسلامی و نیاز به ثبات در عراق پس از شکست تروریستها، به دنبال بهبود روابط با همسایگان است.
روابط بین عراق و ترکیه به خاطر حضور نیروهای ترک در بعشیقه به شکلی به خصوص، نامساعد شدهبود. بنا بر گزارشها حضور ترکها در بعشیقه به خاطر آموزش دادن نیروهای مبارزه کننده با دولت اسلامی است. اما این روابط اکنون و پس از سفر بنالی ییلدریم، نخست وزیر ترکیه به بغداد در روز هفتم ژانویه ممکن است به ثباتی برسد. در کنفرانسی خبری، یلدریم از "یکپارچگی سرزمینی" عراق حمایت کرد و عبادی اعلام کرد که "خواسته عراق مبنی بر عقب نشینی نیروهای ترکیه از بعشیقه مورد موافقت واقع شدهاست."
همچنین منابع عراقی به معموری گفتهاند که اقداماتی در حال انجام است تا روابط عراق با عربستان سعودی نزدیکتر شود. روز پس از انتشار مقاله معموری در المانیتور، رویترز گزارش داد که ابراهیم الجعفری، وزیر امور خارجه عراق پیغامهایی بین ریاض و تهران برای کاهش تنش رد و بدل کردهاست.
چنین اقدامی توسط عبادی میتواند جرقهای باشد بر گفتگویی بین ایران و عربستان سعودی بر سر مسائل منطقهای که نیاز آن به شدت حس میشود. اختلاف بین ایران و عربستان سعودی، بحران در سوریه، یمن، بحرین و عراق را تشدید کردهاست. چشم انداز بهبود روابط بین ایران و عربستان سعودی، پس از مرگ رئیس جمهوری پیشین ایران آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی که از مدافعان نزدیکی ایران و عربستان بود، ممکن است دورتر به نظر برسد.
رفسنجانی در مصاحبهای اختصاصی در سال ۲۰۱۵به المانیتور گفته بود، "ما هیچ مشکل اساسی با عربستان سعودی و یا دیگر کشورهای عربی نداریم، چرا که آنها کشورهای اسلامی هستند و همکاری با آنها جز اولویتهای قانون اساسی ماست. با وجود اینکه آنها از صدام حسین در جنگ تحمیلی علیه ایران حمایت کردند، اختلافات ما پس از اینکه آنها به سیاست آشتی طلبانه ما پس از جنگ پاسخ دادند و برای همکاری قدم برداشتند، به سرعت حل شدند. کشته شدن حجاج ایران (در سال ۱۳۶۶) در مکه یکی از موارد اختلاف بود. این مسئله با دستور امام (آیت الله خمینی) حل شد، چرا که اصل موضوع این نیست که ما مشکلی اساسی با آنها داریم. ...اتفاقات جدید در منطقه ، یعنی اتفاقاتی که در سوریه، یمن، عراق و بحرین روی داده جز مسائلی هستند که فاصلهای بین ما ایجاد کردهاند. بدون شک اگر حکومت ایران (و طرفهای مقابل) تصمیم به همکاری بگیرند، حل کردن مسائل سخت نخواهد بود همانطور که در گذشته نبودهاست. با تغییری در سیاستها به خاطر مصلحت کل دنیای اسلام عادی سازی روابط ممکن خواهد بود. من واقعا اعتقاد دارم چنین چیزی ممکن است."
به گزارش علی هاشم، روابط ایران و عربستان سعودی بیشتر از هر چیز دیگر به خاطر "عدم اعتقاد به لزوم نزدیکی دو کشور آسیب دیدهاست. دلایل دیگری برای تنش وجود دارند. یکی از مهمترین عوامل عدم وجود ثبات منطقهایست. عامل دیگر عدم وجود افراد تاثیر گذار سیاسی است که بدون توجه به عواقب، جرات پا پیش گذاشتن را داشته باشند. نبردهای منطقهای دیگر سیاسی یا با انگیزه اقتصادی نیستند. خونریزیهایی که در این جنگها به نام ایران و دشمنان منطقهایش رخ میدهند، با نام خداوند توجیه میشوند و به همین خاطر یافتن راه حلی در آینده نزدیک، یافتن راه حلی الهی خواهد بود."