آل سعود، طی دیدار تاریخی دونالد ترامپ از عربستان سعودی، او را در مشت خود گرفتند و رئیس جمهوری را با جشنهای پرطمطراق و تملقهای بسیار دوره کردند تا محللی باشند برای تغییر اذهان از رسواییهایی که دولت ترامپ به دلیل اشتباهات او، درگیر آنها شده بود. برای سعودیها نیز این سفر به انحراف اذهان از اشتباههایشان، بهویژه باتلاق بیانتها و پرهزینهای که در یمن ساختهاند، محسوب میشد.
عربستان به عنوان یک کشور پادشاهی مطلقه، پر از جلال و جشن است. قصرهای مجللی که عموم از داخل آن خبر ندارند، پسزمینهٔ چشمگیری را میسازد. سعودیها پس از نارضایتی بسیار از دو رئیس جمهوری اخیر آمریکا، یعنی جرج دبلیو بوش و باراک اوباما، میخواهند امید بالای خود را به تیم ترامپ نشان دهند. شاهان میدانند که تملق، صله در بر دارد؛ علیالخصوص وقتی که شنونده بهشدت خواستار آن باشد لایق نشان داده شود. آنها انتظار دارند که رویکرد خصمانهتری در قبال دشمن نخستشان، ایران، در پیش گرفته شود؛ دشمنی که سالهاست در گسترهای از بصره تا بیروت مانور میدهد.
دیدار ترامپ از عربستان، همچنین به ملک سلمان بن عبدالعزیز آل سعود فرصت داد تا قدرت جمعآوری مسلمانان جهان را به عنوان خادم حرمین شریفین، به نمایش بگذارد. شاه عربستان با در دست داشتن سرمایهٔ زیارتی مکه و مدینه، در واقع کنترل یک امر واجب مسلمانان را در دست دارد. سعودیها با سالها گشادهدستی مالی، شبکهای از مساجد و نهادهای دیگر مذهبی در سراسر کشورهای اهل سنت ساختند که وابسته به سعودیها هستند. سعودیها توانستند شاهان دیگر شورای همکاری خلیج را برای دیدار با رئیس جمهوری آمریکا؛ و دهها رهبر دیگر جهان اسلام را برای نشستی دیگر دعوت کنند و مطمئن باشند که اغلب آنها اجابت میکنند.
ملک سلمان نشان داد که هنوز کنترل خوبی بر اوضاع دارد. سخنرانی او در اجلاس مسلمانان، همراه توپ و تشر بود برای مقابله با ایران؛ او ایران را به خاطر دههها تروریسم و خرابکاری ملامت کرد. البته رهبری سعودی خواهان جنگ با ایران به دست ارتش خودش نیست. این، کار آمریکاییها است.
معالوصف فرش قرمز برای ترامپ، بیشتر نمایش بود تا پدیدهای جدید. معاملات میلیاردی سلاح و سایر توافقهای امضا شده، تقریباً به تمامی «تمایلنامه تجاری» بودند، نه قرارداد نهایی؛ و روی اغلب آنها مدتها کار شده بود. از سوی دیگر، با توجه به قیمت نفت، معلوم نیست که سعودیها چگونه میخواهند بهای آن را پرداخت کنند. مدالی که ملک سلمان به ترامپ داد نیز مشابه همانی بود که ملک عبدالله به بوش و اوباما عطا کرد.
سعودیها تا حدی ریسک کردند که به مهمانشان اجازه دادند تا در نشست مسلمانان دربارهٔ اسلامی سخنرانی کند. اما نهایتاً ترامپ سخنان بهدقت تنظیمشدهای گفت که بیشتر شعارهای کلی بود و به جزئیات نمیپرداخت. او هر چیزی به حکومت ایران گفت اما خواستار تغییر رژیم در ایران نشد -چیزی که گوشهای شاه منتظر شنیدن آن بود. او هیچ دربارهٔ دههها اشاعهٔ افراطیگری و نابردباری توسط سعودیها در جهان اسلام نگفت و به حقوق بشر و برابری جنسیتی توجه خاصی معطوف نکرد. تمرکز بر جهان اسلام بود و اتحاد میان واشینگتن و ریاض علیه تروریسم و ایران.
برجستهترین سیاستی که ملک سلمان در دوران سلطنت دو سال و نیمهاش اتخاذ کرد، جنگ در یمن بود. محمد بن سلمان، وزیر دفاع و پسر محبوب پادشاه، ۲۵ ماه پیش قول یک پیروزی قاطع را داده بود اما هنوز گشایشی در جنگ ایجاد نشده است. سعودیها از وارد کردن نیروی زمینی به یمن علیه حوثیها و نیروهای وفادار به علی عبدالله صالح، رئیس جمهوری پیشین، پرهیز کردهاند زیرا واهمه دارند که نتواند به پیروزی برسند و شرمسار شوند. نیروی هوایی سلطنتی سعودی فرای انتظارها عمل کرد اما کارزار هوایی نه شورشیان را شکست داد و نه جلوی حملات موشکی آنها را گرفت. یک موشک پس از برخاستن هواپیمای رئیس جمهوری آمریکا به سوی ریاض پرتاب شد که نیروهای دفاعی سعودی آن را منهدم کردند.
اکنون نشانههای فزایندهای از شکاف در ائتلافی به چشم میخورد که سعودیها برای جنگ ایجاد کردهاند. دولت مورد حمایت سعودیها به رهبری رئیس جمهور عبد ربه منصور هادی، از ماه فوریه تا حال، در حال تلاش برای بهدست گرفتن کنترل فرودگاه عدن از شبهنظامیان مورد حمایت امارات متحدهٔ عربی است. سعودیها حتی جنگجویان سودانی -یکی از وفادارترین و قیمتیترین متحدان خود- را برای تسخیر فرودگاه اعزام کرد اما آنان نیز توفیقی نیافت. تنش میان گروههای رقیب، آن شهر را به ویرانهای تبدیل کرده است.
ریاض و ابوظبی از قبایل رقیب در حضرموت حمایت میکنند که زادگاه خانوادهٔ بن لادن در شرق یمن است. شاهان سعودی از قرن هجدهم خواستار کنترل حضرموت بودند تا دسترسی مستقیمی به اقیانوس هند داشته باشند، اما امارات نیروهای خود را (که بخش عمدهای از آنها مزدور هستند) فرستاد تا در آنجا با القاعده دست و پنجه نرم کنند. اماراتیها از عدم توفیق دو سالهٔ هادی دلسرد شدهاند اما سعودیها که به انتخاب او کمک کرده بودند، کماکان پشتیبان این رئیس جمهوری هستند.
طرح سعودیها برای پیروزی در یمن وابسته به آن است که اقمارش الحدیده را بگیرند که بندری بزرگ در شمال کشور است. هدف آن است که محاصرهٔ یمن کامل شود؛ محاصرهای که باعث قحطی گسترده و شیوع بیماریهای فراوان شده است. امارات اما علاقهٔ چندانی به چنین عملیاتی ندارد.
دولت ترامپ در نهایت به بررسی این مسئله خواهد پرداخت که آیا جنگ حدیده انجام میشود یا خیر. در سخنرانی ترامپ وزنی برای یمن در نظر گرفته نشده و به بحران انسانی اشارهای نشده بود. او بر خلاف ملک سلمان، نقش ایرانیها را در یمن برجسته نکرد.
تلاشهای جنگطلبانهٔ سعودیها با حمایت آمریکا همراه نبوده است. کنگره مخالف اعطای چک سفید به سلمان و پسرش برای جنگی است که بحران را برای فقیرترین کشور عرب همراه داشته است. برخی از نمایندگان کنگره خواهان آن هستند که نظارت بیشتری بر مخارج نظامی عربستان اعمال شود. هر چه بر مصیبت یمنیها افزوده میشود، احتمال تأیید معاملات سلاح در کنگره سختتر خواهد شد.
خطر درازمدت برای سعودیها آن است که اکنون با یک رئیس جمهوری دمدمیمزاج و غیر قابل پیشبینی در آمریکا روبهرو هستند. آنان امیدوارند که ترامپ به نفع آنان با ایران درگیر شود؛ اما تا اینجا چیزی که کسب کردهاند، شعار بوده است. سطح انتظارات آنان از رئیس جمهوری که هنوز قانون قابل ملاحظهای برای حامیان خود در داخل کشورش به تصویب نرسانده، بسیار بالاست. سابقهٔ ترامپ در شکستن قولهایش -مانند پاره کردن توافق اتمی، انتقال سفارت آمریکا به بیت المقدس، محدود کردن ورود مسلمانان- باید زنگ خطری برای افکار و آرزوهای آنان باشد.