در تاریخ 5 مهر 1395، سردار سرتیپ محسن رفیق دوست وزیر سابق سپاه پاسداران (تا خاتمه جنگ ایران و عراق، سپاه پاسداران یک وزارتخانه درون دولت داشت تا امور لجستیک این سازمان را تامین کند؛ در مقابل وزارت دفاع بیشتر به تامین لجستیک ارتش مشغول بود) در گفتگویی با یک روزنامه ایرانی مطلبی ایراد کرد که در نوع خود بی سابقه است: «ما اگرچه در ابتدای انقلاب و شروع جنگ، شرق و غرب با هم هماهنگ بودند اما برای تشکیل سپاه و بنیه دفاعی سپاه، مبنا را بر «اسلحه شرقی» گذاشتیم. اولینباری که من سلاح تهیه کردم، دو هزار کلاشنیکف و ۵۰۰ آرپیچی٧ بود که از یاسر عرفات خریدم. بعد هم از سوریه و لیبی سلاح گرفتم و در نهایت به کرهشمالی وصل شدم».
وی سپس از همکاری عمیق ایران در زمان جنگ هشت ساله با کشورهای بلوک شرق می گوید: «بعد از کرهشمالی به ترتیب به لهستان، مجارستان، یوگسلاوی و بلوک شرق وصل شدم... البته مهمات توپ های ساخت غرب را از کشور سوئیس خریداری می کردیم... ما یک موشک سام۶ که بیشتر تاکتیکی بود، میخواستیم که رفتیم و مذاکره کردیم و به تهران آوردیم؛ در مقابل این، یک سیستم هاگ به آنها دادیم فقط همین... بیشتر از ۸۰۰میلیون دلار ارزش کالاهایی بود که ما از لیبی مجانی آوردیم.»
سردار رفیق دوست در نهایت به وصل شدن سپاه پاسداران به پکن و مسکو اشاره می کند: « ما از یک تاریخی به چین کمونیست وصل شدیم. به آنها که وصل شدیم، در واقع به کُر وصل شدیم و تقریباً (دیگر مسیرهای تهیه سلاح) را قطع کردیم. چون این کشور، هم مستقیما به خود ما سلاح میفروخت و هم در حجم بالایی این کار انجام میشد. حتی سلاحهای استراتژیک را هم بهتدریج به ما فروخت؛ از جمله موشک ساحل به دریا و امثال آن. وقتی به چین وصل شدیم، روسها هم، کمکم کوتاه آمدند و حاضر شدند به ما (سلاح) بفروشند.»
سخنان آقای رفیق دوست درحالی ایراد می شود که بیش از سه دهه است که فرماندهان ایرانی ادعا می کنند در دوران جنگ از هیچ کشوری کمک تسلیحاتی دریافت نکرده و همواره خود را متعهد به شعار «نه شرقی، نه غربی» انقلاب اسلامی می دانستند. اما روابط نظامی سپاه پاسداران و بلوک شرق که بیشتر در اواخر جنگ با عراق شکل گرفته بود، پس از پایان جنگ سرد روندی جدی تر به خود گرفته و به گونه ای که امروزه تقریباً تمامی تسلیحات مورد استفاده سپاه پاسداران یا تولید، یا مهندسی معکوس و یا تولید تحت لیسانس کشورهایی مانند روسیه، چین، اوکراین، کره شمالی، بلاروس و غیره است.
پس از پایان جنگ سرد، سپاه با خرید صدها تانک و نفربر روسی در کنار جنگنده های پشتیبانی زمینی سوخوی-25 فراگ فوت و دیگر اقلام مانند قایق های تندرو و موشک های کروز و بالستیک از چین و کره شمالی بیش از پیش سازمان رزم خود را به سمت الگوی شرقی پیش برد.
اما درست است که سپاه سیستم تسلیحاتی خود را بر مبنای شرقی بنا نهاده است، اما از جنبه آرایش رزمی و استراتژی دفاعی همچنان از الگوی ستادکل نیروهای مسلح که همانند زمان شاه آمریکایی است پیروی می کند. نکته حائز اهمیت در این مسئله به انتقاداتی که از ارتش در دوران جنگ با عراق می شد باز می گردد: همواره فرماندهان سپاه ارتش را متهم می کنند که عملکرد خوبی در حفظ قلمروهای تصرف شده دربرابر عراق از خود نشان داد. اما اصل ماجرا چیست؟
شیوه آرایش جنگی ارتش عراق کاملا شرقی بود و خطوط مقدم از توانایی رزمی سطحی برخوردار بوده و عمده توان نظامی در پشت خطوط قرار داشتند. اما در ایران برعکس آرایش نظامی غربی بود و حجم عظیم آتش تهیه و نیروی انسانی که در اختیار سپاه پاسداران بود در نوک حملات آرایش می یافتند. در نتیجه، سپاه با موفقیت خطوط دفاعی نسبتاً ضعیف عراق را درهم می شکست و قلمرو تصرف شده را در اختیار ارتش قرار می داد. لذا با ضدحمله و پاتک ارتش بسیار قدرتمند صدام، ارتش ایران که از کمبود نیروی باانگیزه، سازماندهی شده و مهمات و قطعات یدکی تسلیحات ناکافی رنج میبرد، به سرعت شکست می خورد و این ظن ایجاد شد که سپاه بهتر از ارتش می جنگیده است. درحالی که واقعیت به گونه دیگری بود.
به هر روی این سخن آقای رفیق دوست حاوی نکات بسیار مهمی است که می تواند دلایل ناکارامد بودن ارتش ایران در مقابل سپاه را روشن سازد:
- پس از انقلاب به دلیل کارشکنی دولت ها و کمپنای های نظامی غربی، قطعات یدکی و فرایند نوسازی بر روی تسلیحات ارتش متوقف شد. لذا این بدگمانی نسبت به غربی ها در معادلات و سیاست گذاری های ستادکل نیروهای مسلح پابرجا مانده و طبق قانون نانوشته ای، وزارت دفاع نمی تواند از تسلیحات غربی خرید کند.
- توقف دوطرفه در تداوم ارسال سلاح غربی به ارتش سبب شده است تا تمامی تسلیحات و تاسیسات ارتش ایران در نیروی زمینی، هوایی و دریایی بسیار فرسوده، ناکارآمد و قدیمی شوند. در عوض، سپاه با در اختیار داشتن امکان خرید سلاح از بلوک شرق، همه روزه به تجهیز خود به جدیدترین سیستم های موشکی، زرهی، انفرادی، دریایی و سیگنال می پردازد. از این رو در عمل، به رغم حجم بسیار کمتر سازمان رزم سپاه در مقابل ارتش، قدرت درگیری رزمی این نیرو از ارتش بسیار بیشتر شده است.
در نهایت باید گفت با برداشته شدن تحریم های تسلیحاتی ایران طی هشت سال پس از برجام، به دلایل قانونی و سیاسی، همچنان روابط نظامی ایران با بلوک شرق بیش از پیش گسترش یافته و به طور طبیعی، قسمت عمده این خریدهای نظامی احتمالی عاید سپاه پاسداران خواهد شد. با توجه به نیازهای روزافزون سپاه پاسداران و بودجه بسیار بیشتر این نیرو نسبت به ارتش، در آینده شاهد ورود جدیدترین تسلیحات روسی، چینی و کره شمالی به این نیرو بوده و این موضوع از لحاظ سیاسی سیاست گذاری دفاعی سپاه پاسداران را بیش از پیش به سمت همسویی با منافع شرق در منطقه پیش خواهد برد. زیرا، رابطه تسلیحاتی دلیل محکمی برای تعمیق روابط امنیتی و مدیریتی میان سازمان خریدار و فروشنده است.