در میان ساختمانهای شمال خیابان معروفِ ولیعصر در تهران، یک ساختمان پرابهت شیشهای وجود دارد که مکان استقرار یکی از تعیینکنندهترین مراکز قدرت در ایران است -رادیو و تلویزیون حکومتی یا همان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران. این مجموعه اغلب به اختصار «ساختمان شیشهای» نامیده میشود که چندان بامسما نیست زیرا یکی از غیرشفافترین سازمانهای کشور در آن مستقر است. این درسی است که محمد سرافراز با پرداخت هزینهای سنگین فرا گرفت.
سرافراز که در نوامبر ۲۰۱۴ به طور مستقیم از سوی آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، منصوب شد، سکان را به دست گرفت و وعدهٔ انجام اصلاحات و تغییر را داد. با این حال، تنها ۱۸ ماه بعد و در روز ۱۰ مه، او نخستین رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی بود که استعفا میکرد. سه سلف قبلی او، هر کدام دو دورهٔ متوالیِ پنجساله را به پایان رسانده بودند. سرافراز کمردرد را دلیل استعفای خود اعلام کرد اما اندک افرادی هستند که این توضیح را باور کنند. المانیتور در پیگیری این خبر، با چندین منبع در صدا و سیما گفتوگو کرد.
صدا و سیمای جمهوری اسلامی، با بودجهای یک میلیارد دلاری و بیش از ۵۰ هزار کارمند، ساختار عظیمی است که دوست و دشمن دربارهٔ بازده ضعیف آن متفق القول هستند. مقامهایی در دفتر مرکزی اتحادیه رادیو تلویزیونی آسیا-اقیانوسیه (ABU) که صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز عضوی از آن است و دبیر کل آن نیز ایرانی است، به المانیتور گفتهاند که عدم شفافیت صدا و سیمای ایران در میان دستاندرکاران حوزهٔ رادیو تلویزیون، مثالزدنی است.
یک منبع غربی نزدیک به ABU، در مصاحبهای تلفنی با المانیتور از کوالالامپور، گفت: «آنها یکی از بالاترین بودجهها را در میان سازمانهای رادیو تلویزیونی دارند اما محصولات کمی تولید میکنند که از کیفیت مطلوبی برخوردار باشد». او افزود: «سرافراز میخواست این را عوض کند اما بسیاری از ما نسبت به شانس موفقیت او تردید داشتیم».
در واقع، ۱۸ ماه دشواری که سرافراز در مقام رئیس سازمان گذراند، سوژهٔ کافی برای یک فیلم کارآگاهی با صحنههای متفاوت را فراهم میکند. همانگونه که پیشتر در المانیتور شرح دادیم، سرافراز که یک «خودی» حساب میشد، از ابتدای دورهٔ ریاستش، نیت خود را پنهان نکرد. او اعلام کرد که مأموریتش را بر کاهش ابعاد این سازمان عریض و طویل و اجرای تغییرات گسترده در مدیریت، متمرکز خواهد کرد.
سرافراز پیش از تصدی پست ریاست سازمان، برای بیش از دو دهه، هدایت شبکههای برون مرزی صدا و سیما را بر عهده داشت. یک مدیر میانی صدا و سیما با شرط محرمانهماندن نامش به المانیتور گفت: «او… نمیدانست قدرت تشکیلات [سیاسی] در سازمان تا چه اندازه است». وی افرود: «او فکر میکرد که میتواند وارد شود و به سادگی همه چیز را تغییر دهد».
سرافراز در بخشی از تغییرات مدیریتی خود، علی دارابی، معاون قدرتمند سیما را برکنار کرد و علیاصغر پورمحمدی را به جای او منصوب کرد. در سال ۲۰۱۲، دارابی، پورمحمدی را که در آن زمان ریاست شبکه سوم سیما را بر عهده داشت، عزل کرده بود. پورمحمدی طی یک سخنرانی گلایهآمیز، از عزتالله ضرغامی، رئیس وقت صدا و سیما برای انتصاب چهرههای امنیتی که بنا بر اشارهٔ او نمیتوانند از پس آزمونهای «عقل» و «هنر» برآیند، انتقاد کرد.
مدیر میانی سازمان که با المانیتور گفتوگو کرد، در این باره گفت که با توجه به تغییرات[ی که سرافراز انجام داد]، «هیچکس احساس امنیت نمیکرد. سرافراز همه جا چشم داشت».
یکی از معتمدین سرافراز، شهرزاد میرقلیخان بود که بهخاطر گذراندن پنج سال در زندانهای آمریکا به اتهام تلاش برای قاچاق تجهیزات دید در شب [به ایران]، معروفیت داشت. پس از آزادی میرقلیخان در سال ۲۰۱۲، سرافراز که در آن زمان رئیس پرس تیوی بود، او را به سمت مدیر روابط بینالملل این شبکهٔ انگلیسیزبان صدا و سیما، منصوب کرد. هنگامی که سرافراز به ساختمان شیشهای نقل مکان کرد، میرقلیخان را نیز با سمت بازرس ویژهٔ خود، همراه برد.
طبق گفتهٔ یک منبع ایرانی که به شرط محرمانهماندن نامش با المانیتور گفتوگو کرد، میرقلیخان به هر جا و هر چیز سرکشی میکرد تا از حیف و میل و فساد مالی جلوگیری کند. به سرعت، او تبدیل به یک تهدید برای منافع برخی افراد مستقر در سازمان شد. میرقلیخان که چندی قبل به عنوان یک قهرمان ملی مورد تقدیر قرار گرفته بود، ناگهان با اتهام جاسوسی، فساد و روابط نامشروع روبهرو شد.
منابعی از داخل سازمان صدا و سیما به المانیتور گفتند که محمود سیف، همسر سابق میرقلیخان که گفته میشود روابط نزدیکی با سپاه پاسداران دارد و هدایتِ ماجرای خرید تجهیزات دید در شب را نیز بر عهده داشت، پشت این قضایا قرار دارد. اواخر سال گذشته، میرقلیخان ناگهان به عمان رفت؛ کشوری که ظاهراً در آزادی او از زندانهای ایالات متحده نقش ایفا کرده بود. رسانههای ایرانی متعاقباً به انتشار شایعاتی درباره ازدواج او با یک عضو خاندان سلطنتی عمان و جاسوسی برای آمریکا از مسقط، دست زدند.
با این حال، سرافراز حتی پس از آنکه این فرد در رسانههای مرتبط به اطلاعات سپاه، جاسوس لقب گرفت، سرسختانه به حمایت خود از میرقلیخان ادامه داد. یکی از مدیران نزدیک به سرافراز با انتشار مطلبی در روزنامه جام جم مدعی شد که میرقلیخان پس از «گزارشها درباره حیف و میل» در صدا و سیما، برای ترک ایران تحت فشار قرار گرفت. در ماه مارس سال ۲۰۱۵، ناشری در لندن کتاب خاطرات میرقلیخان را منتشر کرد که به سرافراز تقدیم شده بود و روی جلد آن تصویر بیحجاب میرقلیخان نقش بسته بود.
در ماه فوریه، سرافراز اتهامها علیه میرقلیخان را بیپایه خواند. در این مدت، دو کانال تلگرامی -به نامهای جالب شهرزاد پرس نیوز و ساختمان شیشهای- ساخته شدند و شروع به انتشار مدارک ظاهراً محرمانهای کردند که اتهاماتی را مطرح میساخت و سرافراز را وادار کرد تا خواستار بستهشدن آنها شود؛ کاری که به انجام نیز رسید. رسانههای تندرو گزارش دادند که مرتکبین این عمل، یک روز بعد از استعفای سرافراز بازداشت شدند.
در همین اثنا، درگیریها متوالی، صدا و سیما را فرا گرفته بود. کمپینهایی علیه یک سریال تلویزیونی به دلیل آنچه توهین به میراث ترکها خوانده شد، به راه افتادند. یک برنامهٔ دیگر از نظر پزشکان توهینآمیز بود. سپس یک مجری پرستیوی از ایران فرار کرد و فایل صدای صحبتش را با رئیسش که به آزار جنسی او دست زده بود، منتشر کرد.
افراد اندکی توانستهاند از به چالشکشیدن سپاه پاسداران موفق بیرون آیند، اما سرافراز به دلایلی چون سوابق خودش و همچنین انتخاب یک چهره پرنفوذ سپاه به ریاست دفترش، فکر میکرد که میتواند از پس این کار بر بیاید. به نظر میرسد که این، یک اشتباه محاسباتی بود. یک منبع در صدا و سیمای جمهوری اسلامی با شرط محرمانهماندن نامش به المانیتور گفت که ماجرای میرقلیخان ضربهٔ نهایی را فرود آورد: «حتی مجتبی [فرزند پرنفوذ آیتالله خامنهای] تلاش کرد تا میانجیگری کند». این فرد گفت: «[سرافراز] تلاش کرد تا از [حسن] روحانی نیز فاصله بیشتری بگیرد؛ اما همه میدانستند که او باید برود».
عبدالعلی عسگری، فردی که تا زمان عزلش به دست سرافراز، معاونت رسانهای فنی سازمان را بر عهده داشت، در تاریخ ۱۱ مه به سمت ریاست صدا و سیما منصوب شد. عسگری چهرهای نزدیک به سپاه است و رسانهها بیشتر بر سابقهٔ فنی او تکیه کردهاند و کمتر ذکر شده که او بنیانگذار یک فروشگاه زنجیرهای است که گفته میشود سرمایهگذاری آن مربوط به نهادهای امنیتی است. مضاف بر این، عسگری نویسندهٔ کتابهای «پایان عصر آمریکا»، «مرگ غرب»، «لبخند و شمشیر در روابط ایران و آمریکا» و «جنگ سرد فرهنگی» است.
مهمتر از این که بدانیم عسگری چه ویژگیهایی دارد، این است که بدانیم چه ویژگیهایی ندارد. یک بوروکرات که به سرسختی یا داشتن جاهطلبیهای سیاسی شهره نیست، گزینهای عالی برای حفظ شرایط کنونی صدا و سیماست که با داشتن بودجهای عظیم، بازده اندکی دارد. در نهایت، ساختمان شیشهای قرار نیست شفافتر شود.