"کمیته آمریکائی امور عمومی اسرائیل" یا بطور اختصار "ایپک" بازوی قدرتمند حکومت اسرائیل در مرکز ثقل قدرت در واشنگتن به شمار می رود. ایپک که دومین گروه لابی قدرتمند در ایالات متحده به شمار می رود طی دهها سال فعالیت خود بطور موثری به تمامی حکومت های اسرائیل خدمت کرده است. این اثر گذاری عمدتا به دلیل پول عظیمی است که جامعه یهودیان آمریکائی در اختیار ایپک قرار می دهد و این گروه نیز متقابلا آن را در اختیار کاندیداهای کنگره و دیگر نمایندگان در دیگر انتخابات می گذارد که از آن وجوه در کارزار انتخاباتی خود استفاده کنند.
منطق مبنائی ایپک از زمان شروع به کار خود در سال ۱۹۵۱ بطور ساده چنین بوده است: هر حکومتی که در اسرائیل سر کار باشد، چه چپ و چه راست، بدون هر گونه تمایزی، آن را حمایت کند. در مورد نحوه برخورد با سیستم سیاسی آمریکا نیز خط مشی ایپک محترم شمردن هر دو حزب اصلی آمریکاست. ایپک هرگز یکی از آنان را بر دیگری ترجیح نمی دهد، هرگز تلاش نمی کند که با ایجاد تفرقه به اهدافش برسد، و هرگز یک قانونگذار جمهوری خواه را بر یک دموکرات ترجیح نمی دهد و یا بالعکس. قدرت و نفوذ اسرائیل در واشنگتن مدیون همین اصل ساده است که باعث گردیده اجماعی در حمایت از اسرائیل در ساختمان کپیتال هیل (کنگره آمریکا) بوجود آید که در برابر آن کمتر کسی قدرت مخالفت با آن را دارد.
نقشه دعوت از بنیامین نتانیاهو برای سخنرانی در برابر کنگره آمریکا در روز ۳ مارس، با همکاری مخفیانه بین سخنگوی مجلس نمایندگان جان بونر و سفیر اسرائیل در واشنگتن ران درمر (که بعضی او را به دلیل رابطه نزدیکش با کازینودار معروف شلدون ادلسن وی را سفیر اسرائیل در لاس وگاس می دانند)، شکل گرفت. خبر این جریان چون صاعقه بر سر رهبران ایپک که از وجود آن بی اطلاع بودند فرود آمد. آن ها نمی توانستند باور کنند که چنین چیزی مخفی از چشم آنان اتفاق افتاده باشد. بعد از افشای علنی ماجرای دعوت از نتانیاهو، یکی از رهبران ایپک در یک گفتگوی خصوصی به من گفت "این روز کفاره (یوم کیپور) ایپک است". او اضافه کرد که "این نقطه حضیض ما تا به امروز است."
چند روز اول بعد از اعلام قضیه دعوت، رهبران ایپک در حالت شوک به سر می بردند. پس از آن رفته رفته سعی کردند که خسارات وارده را مرمت کنند. در مورد اینکه ایپک برای حداقل کردن هزینه این اتفاق چه باید بکند اختلاف نظر وجود داشت. یک گروه معتقد بودند که باید عاجزانه از نتانیاهو بخواهند که برنامه اش را لغو کند. اما گروهی دیگر معتقد بودند که چنین رویکردی با طبیعت و DNA ایپک در تضاد است چرا که در واقع ایپک قرار است برای نتانیاهو کار کند نه بالعکس. از سوی دیگر همه رهبران و مقامات ایپک می دانستند که این عمل نتانیاهو چه صدمات عظیمی در میان مدت و دراز مدت به روابط اسرائیل و آمریکا خواهد زد و لذا برای آنان مشکل بود که به کلی سکوت اختیار کنند.
نهایتا نوشته ای تهیه و آن را به نتانیاهو ارائه کردند. در نوشته مزبور آثار و عواقب این دعوت جنجالی بطور مشروح توضیح داده شده بود. روز ۲۵ فوریه در جلسه ای پشت در های بسته یکی از روسای ایپک گفت (نقل به مضمون): تمام چیز هائی را که به او هشدار دادیم در حال وقوع است. ما پیش بینی کردیم که این قضیه "اثر دامینو" خواهد داشت (که اثرات آن مثل زنجیره عمل خواهد کرد)، اعضاء بیشتری از دموکرات های کنگره سخنرانی را بایکوت خواهند کرد، روابط با قانونگذاران دموکرات بطور چشمگیری تخریب خواهد شد، و زمزمه بایکوت جلسه سالانه ایپک توسط دولت اوباما شروع شده است. ما اخطار دادیم و اعتراض خودمان را اعلام کردیم. و چه کسی به این اخطار ها محل نگذاشت؟ نتانیاهو. او دارد می آید.
طرف های ذیربط بطور روزمره در برابر سخنرانی که در پیش است از خود واکنش نشان می دهند. نخست، مشاور امنیت ملی خانم سوزان رایس روز ۲۴ فوریه گفت که این سخنرانی "بنیان روابط (بین دو کشور) را تخریب خواهد کرد". او اضافه کرد: "رابطه بین آمریکا و اسرائیل همیشه بر حمایت هر دو حزب استوار بوده است و مایه خوشبختی بوده که بازی های سیاسی در این روابط دخالت نمی کرده اند. اما آنچه که ظرف چند هفته اخیر در جریان بوده ... حکایت از آن دارد یکی از احزاب (یعنی جمهوری خواهان با حکومت اسرائیل) همکاری می کنند (و حزب دیگر کنار گذاشته شده است)."
بعد از سخنان رایس نوبت به وزیر امور خارجه جان کری رسید که یکی از دوستان نزدیک نتانیاهو در واشنگتن به شمار می رود. به نظر می رسد که قلعه جان کری هم در حال فروریختن است و اظهارات نیشدار او از همه دردناکتر بوده است. کری طی سخنانی به حضور نتانیاهو در یکی از جلسات استماع کنگره در سال ۲۰۰۲ پیش از حمله به عراق اشاره کرده و گفت: " همانطور که به یاد دارید، آقای نخست وزیر (نتانیاهو)، به شدت از حمله به عراق در زمان جورج دبلیو بوش دفاع می کرد و امروز همه ما می دانیم که نتیجه آن تصمیم چه بوده است. (هم چنین) او سرسختانه علیه توافقنامه موقت با ایران سخن گفت تا آنجا که آن را "بزرگترین معامله قرن (به نفع) ایران" خواند. امروز هم احتمالا قضاوت ایشان (و عمل وی) صحیح نیست." کری افزود که قبل از توافقنامه نوامبر ۲۰۱۳ زمان لازم برای گریز هسته ای ایران و ساختن یک بمب بین دو تا سه ماه بود و امروز این زمان به یک سال رسیده است. او افزود: "اسرائیل امروز از امنیت بیشتری ... نسبت به قبل از توافق برخوردار است."
همزمان، جفری گلدبرگ با انتشار مطلبی در نشریه آتلانتیک نیمچه طوفانی به پا کرد. او در این مقاله ادعا کرد که "یوسی کوهن" مشاور امنیت ملی نتانیاهو و مقام سابق موساد "در بازدیدی که هفته گذشته از واشنگتن داشته حداقل به دو نفر گفته است که ایکاش این سخنرانی صورت نمی گرفت."دفتر نخست وزیر اسرائیل به شدت خبر را تکذیب کرده و اعلام کرد که کوهن هم فکر می کند که سخنرانی ضروری است. من فکر می کنم واقعیت چیزی بین این دو گفته اما در جهت نظر گلدبرگ است. کوهن تنها مقام امنیتی نیست که معتقد است این سخنرانی ایده بدی است با این حال فکرش را پنهان می کند و یا طرح آن را موکول به جلسات امنیتی فوق سری می کند.
نتانیاهو مقامات بلند پایه نظامی را هم در این تصمیم گیری دخالت نداده است. موضع او این است که این یک مسئله سیاسی و دیپلماتیک است و به آنان ربطی ندارد. از نظر اصولی او درست می گوید اما اگر موضوع را با آنان در میان گذاشته بود می فهمید که هیچکس در نیرو های مسلح اسرائیل، واحد های امنیتی و یا موساد با یورش او به ایالات متحده آن هم از بالای سر اوباما موافق نیست. بخش های امنیتی وزارت دفاع اسرائیل بطور گسترده خود را متکی به اتحاد با آمریکا در همه زمینه ها از جمله کمک های نظامی و تسلیحاتی، همکاری های اطلاعاتی و حمایت های بین المللی می دانند. در واقع آمریکا یکی از مهمترین پایه های امنیت ملی اسرائیل به شمار می رود و نتانیاهو در حال از میان بردن این بنیاد است.
به این ترتیب جای تعجب نیست که رئیس جدید نیرو های مسلح اسرائیل، ژنرال گادی ایزنکوت هم نیز همین احساس عدم اشتیاق به اجرای سخنرانی و تاثیرات مخربی که اعمال رئیسش بر رابطه با آمریکا دارد، از خود نشان می دهد. در ضمن وزیر امور خارجه، اویگدور لیبرمن نیز مخالفت خود را با انجام سخنرانی اعلام کرده و در گفتگوهای پشت در های بسته اظهار کرده است که این کار به روابط آمریکا و اسرائیل صدمه خواهد زد.
مقامات سطح بالای نیرو های مسلح اسرائیل با نظر نتانیاهو در مورد اینکه ایران تهدیدی مستقیم علیه موجودیت اسرائیل است موافق نیستند. رئیس سابق نیروهای مسلح، ژنرال بنی گنتس، اینگونه فکر نمی کند و سلف پیش از وی نیز به هم چنین. رئیس سابق موساد، مایر داگان، از بیخ و بن مخالف نظر نتانیاهو در مورد موضوع هسته ای ایران است و ظاهرا رئیس فعلی موساد هم با او هم عقیده است. ژنرال گادی ایزنکوت، فرمانده جدید نیروهای مسلح در نخستین سخنرانی خود پس از انتصاب به این مقام اظهار داشت که مهمترین مسئله برای اسرائیل موضوع فلسطینیان است.
اما از طرفی کسی که تا روز ۱۷ مارس، که انتخابات اسرائیل صورت می گیرد، در مقام تصمیم گیری است نتانیاهو است و او مصمم است که در برابر کنگره ظاهر شود. او به خوبی از موقعیت نه چندان خوبش در نظر سنجی ها آگاه است. او می داند که افکار عمومی در حال شکل گیری علیه اوست. او اینک با دو پرونده روبروست، یکی از سوی رئیس دیوان محاسبات و یکی از سوی پلیس (که می تواند موضوعی جزائی باشد) در مورد احتمال بروز برخی اعمال خلاف که در محل سکونت وی در بیت المقدس صورت گرفته است. تنها چیزی که برای او باقیمانده همین سخنرانی است. بی بی همه چیز خود را در این سخنرانی سرمایه گذاری خواهد کرد.
گمانه زنی ها حکایت از آن دارد که او در سخنرانی خود خبر های جدیدی را که جنبه اطلاعاتی دارند ارائه خواهد کرد. تلاش او این است که افکار قانونگذاران آمریکائی را تحت تاثیر قرار دهد و نیز به نحوی مغز و قلب رای دهندگان اسرائیلی را دوباره تصاحب کند.