اگر امروز از یک جوان ۲۰ ساله فلسطینی درباره آریل شارون سوال کنید، ممکن است از این موضوع که نسل آنان درباره شارون چقدر کم میدانند، شگفت زده شوید.
هشت سال گذشته که وی ناتوان در بیهوشی به سر میبرد و چند سالِ قبل از به کما رفتناش که موضع تندروانه خود را تعدیل کرده بود، باعث شد تا چهرهای جنگافروز از او که در حافظه افراد بالای ۲۵ سال حک شده است، در نسل جدید کمرنگ شود.
آریل شارون بیش از هر نظامی دیگر اسراییلی در تمام وقایع خشونتبار از روز نکبت (یوم النکبه) و تشکیل کشور اسراییل حضور داشته است.
او از سال ۱۹۴۸ به ارتش پیوست و یکی از نخستین ماموریت هایی که از دیوید بن گوریون دریافت کرد، تشکیل واحد ۱۰۱ با تمرکز بر عملیات تلافی جویانه و پاسخ به حملههای فداییان فلسطینی بود. بعد از یکی از حملههای فداییان، مردان تحتِ فرمان شارون به روستای فلسطینی «قبیه» در کرانه باختری رود اردن یورش بردند و ۶۹ تن از اهالی روستا را به قتل رساندند؛ دو سوم قربانیان زن و کودک بودند. قتل عام قبیه میزان بیرحمی شارون را نشان داد و به عنوان سمبلی از اقدامات خشونت بار اسراییل به تلافی حملههای گروههای مقاومت فلسطینی ثبت شد.
بیرحمی شارون و واحد ۱۰۱ او بار دیگر پس از اشغالگری اسراییل در سال ۱۹۶۷ خود را نشان داد. واحد او به نوار غزه اعزام شد تا اردوگاه پناهندگان فلسطینی را از وجود فداییان پاک کند. اهالی کمپ پر ازدحام و متراکم «جبیلا» در شمال غزه هنوز به خوبی شارون و بولدوزرهای او را که مشغول تعریض خیابانها برای مرور خودروهای نظامی جهت سرکوب مقاومت بودند و خانهها را از دو سوی خیابان ویران میکردند، به خاطر میآورند.
شارون به سال ۱۹۸۱ در مقام وزیر دفاع دولت مناخیم بگین گسترش ساخت و ساز شهرکهای یهودی نشین را در نوار غزه و کرانه باختری آغاز کرد. عکسی که بیش از همه در ذهن فلسطینیهای مسنتر نقش بسته، همان است که شارون را با نقشهای در دست بالای یک تپه نشان میدهد در حالی که نظامیان و رهبران حامی ساخت و ساز اطرافش ایستادهاند.
اما احتمالاً بدترین خاطره فلسطینیها از شارون، جنگ بیرحمانه او علیه سازمان آزادیبخش فلسطین (PLO) و حمله وی به لبنان است که محاصره بیروت و قتل عام صبرا و شتیلا را در سال ۱۹۸۲ سبب شد. این واقعه تصویر شارون را با نام «قصاب بیروت» در ذهن فلسطینیان ثبت و ضبط کرد.
نقش شارون در قتل عام اهالی اردوگاههای فلسطینی محکومیت گستردهاش را در اسراییل به دنبال داشت که بدواً باعث استعفا و چند سال دوری وی از دنیای سیاست شد. با این وجود او موفق شد تا با استفاده از یک رویداد، چهره رادیکال خود را دوباره در اواخر سال ۲۰۰۰ میلادی جلوی چشم فلسطینیان به نمایش بگذارد. اندکی بعد از شکست مذاکرات کمپ دیوید میان بیل کلینتون، ایهود باراک و یاسر عرفات، شارون حرکت خود را انجام داد.
دیدار جنجالی وی از مسجد الاقصی در ۲۸ سپتامبر سال ۲۰۰۰ در معیت یک هزار نیروی اسراییلی تظاهرات گستردهای را رقم زد که با خشونت سرکوب شد. تظاهراتِ متعاقبِ کشتار الاقصی در فلسطین و همچنین توسط فلسطینیهای شهروند اسراییل در داخل این کشور، انتفاضه دوم را رقم زد.
اما شارون توانایی آن را داشت که از این واقعه در کنار ناکامی ایهود باراک در پیشبرد صلح مدد جوید و برای نخستین بار بر کرسی نخست وزیری اسراییل تکیه زند. در شش سال بعدی، اسراییل تحت رهبری شارون دوباره شهرهای کرانه باختری را اشغال کرد و به ساختن دیوارهای جدال بر انگیز در عمق سرزمینهای فلسطینی پرداخت. همزمان شارون استراتژی آزادسازی یک جانبه را پیش گرفت. استراتژی مذکور بر این تعریف استوار بود که میگفت اسراییل به صورت یکجانبه و بدون نیاز به قرارداد صلح از سرزمینهایی که علاقهای به ماندن در آنها ندارد (مانند نوار غزه و بخشهایی از کرانه باختری) عقب مینشیند. در سال ۲۰۰۵ به فرمان شارون، اسراییل ۸۵۰۰ شهرک نشین یهودی و سرباز را بدون هیچ قرارداد سیاسی یا پیمان صلحی با فسطینیها، از نوار غزه بیرون کشید. این پلان قرار بود تا با حرکتی مشابه و یک جانبه برای بیرون آمدن از کرانه باختری ادامه یابد که وضعیت سلامتی شارون طرح را ناکام گذاشت.
هشت سال اخیر که شارون طی آن در حالت کما به سر میبُرد ممکن است اندکی باعث تلطیف چهره او در میان بعضی فلسطینیها به خصوص جوانان شده باشد. اما برای اکثریت آنان کار زیادی در جهت زدودن چهره «قصاب بیروت»، «معمار طرح شهرکسازیها» و «محرک واقعه الاقصی» نمیتوان انجام داد. فلسطینیها برای مرگ شارون هیچ اشکی نخواهند ریخت.
مترجم کامبیز غفوری