ترس، تردید و اضطراب در خیابانهای ترکیه فزونی میگیرد. ماهها کارزار انتخاباتی با لحن تند و تیز، روز ۱۶ آوریل به پایان رسید و رأیدهندگان با اکثریت شکنندهای، تغییرات در قانون اساسی را که به طرز قابل توجهی قدرت رئیس جمهوری را بالا میبرد، تأیید کردند. حال، علیرغم پایان کمپینها، این انتخابات بذر خصومت را کاشته و سخنان نفرتپراکنانه را علیه مخالفان تغییر قانون اساسی، برانگیخته است.
برخی از هواداران تند و تیز دولت، کارزار انتخاباتی را به عرصهٔ جنگ همانندسازی کردند، نتیجهٔ انتخابات را پیروزی خود در جنگ دیدند و -در کمال شگفتی- زنان را نیز به غنیمت جنگی تشبیه کردند.
یک هفته پیش از همهپرسی، عمر آکبایراک، کارمند شهرداری کلانشهر استانبول، این پست را در صفحهٔ فیسبوک خود منتشر کرد:
«دوستان عزیز! حزب جمهوریخواه خلق [ج.ه.پ] آشکارا اعلان جنگ داده و هر کار میتوانسته، کرده است. حملات آنها در پارلمان و سخنانشان، آنها را که رأی آری میدهند، هدف گرفته است. روز ۱۷ آوریل، بعد از پیروزی در جنگ، زنان و دخترانشان به عنوان غنیمت برای [کسانی که] بله [گفتهاند]، حلال هستند.»
شهرداری کلانشهر استانبول به دست حزب عدالت و توسعه اداره میشود و آکبایراک از آن زمان حساب کاربری فیسبوک خود را بسته است. اما این پست جنجالی و کامنتهای متعاقب آن دربارهٔ قوانین جنگ در اسلام دربارهٔ زنان، باعث خشم عموم در ترکیه شد. آکبایراک در کامنتها گفت که طبق شریعت اسلام، پس از یک جنگ، زنان لشکر مغلوب، مایملک مردان پیروز خواهند بود و تأکید کرد که بعد از پیروزی، این جزئیات به اجرا گذاشته خواهند شد. پست فیسبوکی او، پنج روز پیش از همهپرسی منتشر شد و چنان شوکی ایجاد کرد که منجر به آغاز تحقیقات رسمی و تعلیق او از شغلش شد.
با اینکه بسیاری از کامنتگذاران، از اظهارات آکبایراک انتقاد کردند، برخی نیز به تشویق او پرداختند. برای مثال، یک کاربر توییتر نوشت: «عمر آکبایراک، برادر من، ای کسی که آزادی بیانت را محدود کردهاند، محکم بایست! ملت با توست. هیچکس علیه آنها که میخواهند ما [کسانی که رأی آری میدهند] را به دریا بریزند، سخن نمیگوید اما سخن گفتند علیه قانون جنگ باعث تعلیق از کار میشود.»
افراد بسیاری در شبکههای اجتماعی خواستار بازداشت فوری آکبایراک شدند. صدها کامنتگذار در شبکههای اجتماعی گفتند که دیدگاه او، نتیجهای از سخنان رهبران ارشدی است که هفتهها، افرادی با رأی منفی را تروریست و خائن خواندند و وضع از این هم بدتر خواهد شد.
همچنین، نگرانیهایی در مورد سربرافراشتن اسلام رادیکال شبهنظامی در ترکیه وجود دارد. برخی از کامنتگذاران نیز با شوخیهای تلخ به سراغ مسئله رفتند. آنها پرسیدند که آیا آکبایراک به داعش نیز میپیوندد؟ زایتونگ، یک وبسایت طنز ترک، مشابه اونیون، نوشت که پس از افتضاحِ درست شده توسط آکبایراک، شهرداری استانبول تصمیم گرفته تا سهمیهٔ استخدام خود را از میان داعشیها، کاهش دهد. علیرغم واکنش سریع و محکم شهرداری استانبول، توییتها و پستهای بدبینانهٔ بسیاری منتشر شدند که بر مبنای موارد پیشین آزارهای جنسی، مزاحمت فیزیکی، تجاوز و امثال آن، اعتقاد داشتند که آکبایراک پس از مدتی به شغل خود بازخواهد گشت یا حتی ترفیع خواهد گرفت.
واژگان زشت آکبایراک، نه نخستین و نه آخرین مورد از اظهارات ضد زن در ترکیه هستند، اما یک کاتالیزور محسوب میشوند. زنان ترکیه با ظهور نظامیگری و عقاید رادیکال، به طور فزایندهای تحقیر میشوند.
یک روند بسیار مهم دیگر نیز در ترکیه وجود دارد که نمیتواند آزادانه دربارهٔ آن در ترکیه بحث کرد. یکی از اساتید اسلام و علوم سیاسی در ترکیه که برای حفظ شغلش در دانشگاه، نخواست نامش فاش شود، به المانیتور گفت: «اخوان المسلمین ترکیه که حزب عدالت و توسعه (آ.ک.پ) از نظر سیاسی آنها را نمایندگی میکند، به سرعت در حال تغییر است. اخوان المسلمین در ترکیه با نسخههای سوری و مصریاش متفاوت بوده است. نخست، [اخوان ترکیه] هرگز انتخابات را تحریم نکرد. آنها با وجود زمانهای سختی که تجربه کردند، در رقابت باقی ماندند. رفتار تند سکولارهای ترکیه نتوانست تلاش اخوانیها را برای کسب مشروعیت قانونی، خنثی کند. آنها از دههٔ ۱۹۷۰ تا دههٔ ۱۹۹۰، درصد بسیار اندکی از آراء را به خود اختصاص میدادند اما به طور مصمم از کانالهای سیاسی استفاده کردند و نبرد خوبی را به درون تشکیلات سیاسی بردند. از اواسط دههٔ ۱۹۹۰، توانستند در انتخابات شهرداریها و سپس در سطح ملی، جا باز کنند و اندک اندک کادر اداری را با مردان خود که دیدگاههای اسلامگرا داشتند، پر کردند.»
او ادامه داد: «دوم، آنها خشن نبودند و از تفکرات خشونتآمیز دفاع نمیکردند. ما حزب الله ترکیه را در اواخر دههٔ ۱۹۹۰ دیدیم که عملکرد بسیار خشنی داشت اما اخوانیها از این لحاظ همواره خود را منزه نگاه داشتند. آنها درگیر هیچ عمل خشونتآمیزی علیه جامعه نشدند و از چنین اعمالی دفاع هم نکردند. این، در نتیجهٔ ظهور خودکامگی و همچنین دخالت همهجانبه در سوریه، در حال تغییر است. دخالت ترکیه از حالت نظامی فراتر رفته و زوایای اجتماعی خود را دارد. این بدان معناست که فهمشان از اسلام مشابه عناصر رادیکالتر شده و دفاع از خشونت را نیز در بر میگیرد.»
این استاد دانشگاه نگرانی جدی خود را از اظهارات اخیر دربارهٔ به کنیزی بردن زنان، ابراز کرد: «ما عکسهایی را از زنان، دختران و نوههای چهرههای سرشناس [آنان که شهامت داشتند تا نظر منفی خود را دربارهٔ تغییرات قانون اساسی ابراز کنند] میبینیم که زیر آنان نوشته شده: برای کسانی که رأی آری دادهاند، یا برای مؤمنین، حلال هستند. این شوخی نیست. نخستین بار است که در ترکیه، اسلامگراها، شهروندان هموطن خود را دشمنانگاری میکنند و یک روند سیاسی دموکراتیک را جنگ میپندارند و از هوادارانشان میخواهند تا شکستخوردگان را بر مبنای شریعت اسلام تنبیه کنند.»
حتی یک شخصیت سیاسی هم ضد این عمل موضع نگرفت.
آیا آکبایراک و هوادارانش در شبکههای اجتماعی، گروهی منزوی و حاشیهای هستند؟ یا حمایت گستردهتری از گروههای خاموش نیز با خود دارند؟
دو رویداد اخیر، در این رابطه حرفهایی دارند: نخست، روز ۱۹ آوریل، یکی از اعضای القاعده که به دلیل حملهٔ مرگبار سال ۲۰۰۳ استانبول تحت تعقیب بود، در ترکیه بازداشت شد. مظنون که نامش از رسانهها مخفی نگه داشته شد، امام یکی از مساجدی است که از بودجهٔ دولتی استفاده میکند. دوم، یکی از چهرههای معروف رسانهای و حامی حزب عدالت و توسعه، از تودههای مردم خواست تا بعد از پیروزی در همهپرسی، برای جنگ دیگری آماده باشند. جم کوچوک در تلویزیون ظاهر شد و از رجب طیب اردوغان خواست تا راه خود را از اسلامگراهای رادیکال جدا کند. سخنان او باعث خشم اسلامگراهای ترکیه شد. در میان ۳۰ هزار کامنت (و شکایت)، تعداد بسیاری بودند که از مؤمنین خواستند تا اقدامی صورت دهند. دو رویداد مذکور شاهدی هستند بر این مدعا که روابط اسلامگراها با دولت طی دههٔ اخیر تا چه حد پیچیده شده است.
اخوان المسلمین ترکیه در زمینهٔ اینکه خشونتی را علیه مردم خود توصیه نمیکرد، میانهرو محسوب میشد؛ استثنای آن اما موارد کفرگویی بود. مضاف بر این، آکبایراک و امثال او مستقیماً زنان را به چالش نمیکشند. در باور اسلامگرایان، زنان مانند اشیاء هستند و به صورت شخص دیده نمیشوند. در سخنانی که برای به کنیزی گرفتن زنان به کار رفت، این مسئله نهفته است که آنان میخواهند مردانی را که جرئت «نه گفتن» داشتند، به قتل برسانند و اموالشان را مصادر کنند که زنان نیز جزوی از اموال هستند.
با این که رویداد مذکور، نخستین مورد از تهدید به کنیزی گرفتن زنان در ترکیه محسوب میشود، لیکن خشونت جنسی و به ویژه تجاوز، پدیدهٔ جدیدی نیست. یک خانم کنشگر کرد به المانیتور گفت: «ما در پی کودتای ۱۹۸۰ در زندان دیاربکر با رفتار وحشتناکی مواجه شدیم. این رفتار، خشن و سازماندهی شده بود. اما پدیدهٔ جدید، با آن تفاوت دارد. به طور علنی صورت میگیرد. بدون هدفگرفتن فرد مشخصی به وحشتپراکنی میپردازد و قربانی آن میتواند هر زنی باشد و وحشتی دائمی در دل ما میافکند.»
المانیتور از چهرههای ارشد اسلامگراها وابسته به گروههای مختلف مذهبی دربارهٔ دیدگاههایشان پرسید. دلگرمکننده بود که تمام آنها حتی به ابراز چنین سخنانی انتقاد داشتند؛ چه رسد به عمل. با این حال، حاضر نشدند که آنرا تقبیح کنند و اغلب آنان گفتند که نمیخواهند وارد موضوع شوند و تأکید کردند که این سخنان ارزش دخالت ندارد.
استاندارد دوگانه در جامعه کاملاً چشمگیر است. ظاهراً باید به کسانی سخت گرفت که به اسلام توهین میکنند اما به کسانی که به زنان توهین و آنان را تهدید میکنند، نباید سخت گرفت.
برای مثال در ماه ژانویه، بارباروس شانسال، طراح معروف مد و منتقد حزب عدالت و توسعه (آ.ک.پ)، از قبرس بازگردانده و ماهها در استانبول زندانی شد زیرا توییتهای ضد این حزب را منتشر کرده بود؛ در این توییتها نشانی از حمله به اشخاص و گروهها وجود نداشت. شانسال در شبکههای اجتماعی از سوی گروههای هوادار آ.ک.پ مورد حمله قرار گرفت و همچنین در لحظهٔ ورود به فرودگاه در برابر دوربینهای تلویزیون به او حمله فیزیکی شد.
در مورد آکبایراک، او خواسته بود که خشونت جنسی علیه یک گروه خاص اعمال شود؛ با این حال، حتی بازداشت نشد. هیچکدام از چهرههای معروف حزب عدالت و توسعه علیه او صحبت نکردند. اما اظهارات کوچوک در حمله به اسلامگراها، جان او را به خطر انداخته است. ظاهراً سخنان او ارزش واکنش داشتهاند. چگونه میتوان در ترکیه با وجود این ریاکاریها، احساس امنیت کرد؟