بشوی، آببکش و تکرار کن! اگر شما یک سیاستمدار در ایران باشید و بخواهید نامزد یک انتخابات شوید، بهترین چیز برای شما همراهداشتن تأیید خاتمی است. محمد خاتمی را میگویم؛ کسی که زمانی برای دو دوره به ریاست جمهوری برگزیده شد اما امروز ممنوع الخروج محسوب میشود و بردن نام و نشاندادن چهرهاش در رسانههای داخلی ممنوع است. مشکلی نیست! دست خاتمی کافیست: پوسترهای انتخاباتیِ لیستهای اصلاحات و معتدلین در هفته گذشته تنها دستهایش را نشان دادند که با انگشتر او قابل تشخیص بودند. مردم معنای آن را میدانستند. این کار، هم نشانگر حمایت او از نامزدها بود و هم یک «بیلاخ» از سوی اصلاحطلبان به کسانی که بر خطرناک بودن خاتمی و لزوم پنهانکردن مشخصههای مربوط به او از دید عموم، پای میفشردند.
ایرانیها در بیلاخ نشاندادن خیلی ماهر هستند: آنها این کار را سه سال قبل نیز به صورت دستهجمعی انجام دادند. همین خاتمی، تنها چند روز قبل از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ -آنقدر که برای انتقال یک پیام کافی باشد ولی نه به قدری که تندروها زمان لازم برای مقابله را بیابند- حسن روحانی را تأیید کرد که چهرهای کمتر شناخته شده بود و از رأیدهندگان خواست که صدای خود را به گوشها برسانند. آنان نیز، شاید حتی برای نشاندادن بیلاخ به کسانی که در خارج و داخل ایران مدعی بودند انتخابات ایران هیچ اهمیتی ندارد، به دعوت خاتمی پاسخ مثبت دادند. این بار نیز او یک لیست بلندبالا از نامزدها را -که نامشان میبایست توسط رأیدهندگان با دست بر برگههای رأی نوشته میشد- به کمک یک پیام ویدیویی در اپلیکیشن پیامرسان محبوب تلگرام، تأیید کرد. برای محکمکاری، این ویدیو روی شبکه یوتیوب نیز که در ایران فیلتر است اما میشود به کمک ویپیان مشاهدهاش کرد، آپلود شد. یک بار دیگر همان داستان شستوشو و آبکشی تکرار شد.