سلمان گلباغچه، زندانی سیاسی در ترکیه، روز یکم سپتامبر در دادگاه از قاضی تقاضا کرد تا مترجم در اختیارش گذاشته شود. گلباغچه خواست تا به زبان مادریاش، یعنی کردی، سخن بگوید. با این حال، گفته میشود که قاضی از این درخواست بسیار برآشفت. بر مبنای اظهارات گلباغچه که بعد از دادگاه نوشته شدند، قاضی گفت: «کُرد وجود ندارد. تو در مدارس این کشور درس خواندهای. تو گستاخ و بیشرم هستی. از دادگاه من برو بیرون».
طبق گزارشها، مساله به همینجا ختم نشد. قاضی شوال آکاش به ژاندارمهای حاضر در دادگاه رو کرد و گفت: «آنها رفیقان شما را هر روز میکشند. آنها پلیس را به قتل میرسانند. من به عنوان یک زن دارم با آنها رویارویی میکنم و شما آقایان فقط آنجا ایستادهاید و تماشا میکنید. آنها مثل ارمنیها هستند. اگر همین الان جلویشان را نگیریم، خدا میداند چه اتفاقی خواهد افتاد».
این اظهارات منتسب به قاضی آکاش را میتوان بخشی از گرایشهای وحشتآفرینِ این روزها در ترکیه دانست.
در طول کمپین انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۴، رجب طیب اردوغان، نخستوزیر وقت که اکنون مقام ریاست جمهوری را بر عهده دارد، گفته بود: «بگذارید ترک بگوید که ترک است و کرد بگوید که کرد ترکیه است. چه اشکالی دارد؟ در گذشته شایعاتی درباره من پخش کردند. گفتند من گرجی هستم. ببخشید! اما آنها چیز زشتتری هم گفتند. مرا ارمنی خواندند».
همانطور که چنگیز چاندار، نویسنده المانیتور در همان زمان نوشت، سخنان اردوغان غوغایی به پا کرد. با این حال، اکنون باید بپرسیم که چرا یک نفر باید از اینکه ارمنی خطابش کنند، ناراحت شود؟
زمانی که مقررات منع آمد و شد در شهر جنوبی و عمدتاً کردنشین جزیره در ماه سپتامبر برقرار بود، پلیسها با طعنه در بلندگوها میگفتند: «ارمنیها به شما افتخار میکنند. شما همگی ارمنی هستید».
اواسط ماه سپتامبر در منطقه سور دیاربکر، یک کلیسای کاتولیک ارمنی در ساعات مقررات منع آمد و شد، هدف قرار گرفت. درهای کلیسا شکسته شدند و تابلویی که نشانگر سال ساخت آن بود، کنده شد. آرات کاراگزیان، مدیر انجمن ارمنیان بینالنهرین به رسانهها گفت: «در صدمین سالگرد نسلکشی ارمنیها، این واقعه ما را یک بار دیگر به یاد حوادث سال ۱۹۱۵ میاندازد. همچنین جملاتی مانند ‘شما همه ارمنی هستید’، خود مهر تاییدی بر نسلکشی ۱۹۱۵ هستند. آنها تلاش دارند تا ارمنیبودن را به عنوان یک چیز بد به تصویر بکشند. ما بهراستی آزردهخاطر شدهایم».
همچنین روز هفتم سپتامبر در یک توییت آزارنده، برهان کوزو، مشاور ریاست جمهوری، با اشاره به اعضای حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک)، نوشت: «اجساد تروریستهای کشتهشده باید معاینه شوند. خواهیم دید که اغلب آنها ختنه نشدهاند، برادران کرد من، بیدار شوید، چشمهایتان را باز کنید». واکنش عوام و خواص به این نوشته کوزو قابل توجه است. اغلب آنها هجوآلود بودند. زیربنای فکری آنها تمایز بین غیرمسلمانان (ختنهنشدهها) با مسلمانان و نامیدن گروه اول با عنوان تروریست بود. توییتها میگفتند که اعضای پ.ک.ک مسلمان نیستند و به همین دلیل برادر ما نیستند. کردها مسلمانند، بنابراین برادر ما هستند. کوزو میخواست تاکید کند که ارمنیها کسانی بودند که زمانی شورش کردند، نه کردها و یک بار دیگر «ارمنیبودن» تبدیل به واژهای موهن شد تا نفرت و دشمنی توجیه شود.
المانیتور با بیش از ۱۰ تن از سیاستمداران، کنشگران و صاحبنظران کرد و ارمنی گفتوگو کرد تا دریابد که چگونه این موج ارمنیخواندن کردها میتواند بر جامعه اثر گذارد و در کوتاهمدت چه بازتابی خواهد داشت. چرا اعضای حزب عدالت و توسعه و کارمندان دولت چنین شعارهای نفرتآلودی را در طول کمپینهای انتخاباتی خود پیش گرفتند؟
فتحیه چتین، یک وکیل که سابقه دوستی با هرانت دینک، روشنفکر مقتول ارمنی را دارد و ریشههای ارمنی خود را نیز کشف کرده است، به المانیتور گفت: «اوغون ساماست [فردی که به خاطر قتل هرانت دینک محکوم شد] در حالی به هرانت شلیک کرد که فریاد میکشید: بمیر ارمنی! او هرگز هیچ ارمنی دیگری را در زندگیاش ندیده بود و نمیشناخت. در دادگاه ساماست گفت که اگر میدانست دینک خانواده و فرزندانی دارد، او را نمیکشت. این توضیح میدهد که چگونه سیستم سیاسی، خونهایی را مباح میکند. ارمنیها یکی از آن جانهای بیارزش در لیست هستند. به نسل جدید آموزش داده شده تا ارمنیها را انسان نبینند، بلکه آنها را موجوداتی حقیر، سزاوار نابودی و به عنوان بدترین دشمن بدانند. برنامه آموزشی مدارس نیز هیزم این آتش را زیادتر میکند».
توضیحات چتین با تجربه واقعی خدیجه آلتنیشک، کرد علوی و عضور شورای مرکزی اجرایی حزب دموکراتیک خلقها (ه.د.پ) همخوانی دارد. او به المانیتور گفت: «برای دههها، دولت در ترکیه تلاش کرد تا فلات آناتولی را از هرگونه هویت ارمنی پاک کند. قتلها و کوچاندنهای اجباری کافی نبودند. نام شهرها، خیابانها، حتی غذاها دستکاری شدند. کلیساهای ارمنیان مسجد شدند. تلاش شد تا تاریخ بازنویسی شود. اکنون آنها به مردم شهر جزیره که ۹ روز است تحت حکومت نظامی قرار داد، میگویند ‘شما همه ارمنی’ هستید. این نشان میدهد که شعار ساختگی ‘یک ملت، یک باور’ فرو پاشیده است. آنها برای از بین بردن ارواح ارمنی از تاریخ شکست، خوردند».
در واقع، آلتنیشک شخصاً حمله لفظی را از سوی ویل کوچوک، ژنرال بازنشستهای را که گفته میشود بنیانگذار بخش جاسوسی و ضدتروریسم ژاندارمری، واحد مخفی ضدترور است، تجربه کرده است. کردها مظالم بسیاری را که در دهه ۱۹۹۰ به آنها رفته، به این واحد نسبت میدهند. کوچوک، آلتنیشک را «فاحشه ارمنی» خواند. آلتنیشک به المانیتور گفت که ساکت نماند و اینگونه به کوچوک پاسخ گفت: «فاحشه بودن از هر قومیتی، بهتر از مانند تو، قاتلبودن توست».
آلپ آلتینورس، معاون دبیرکل حزب دموکراتیک خلقها به المانیتور گفت: «از دهه ۱۹۹۰، گفتمان رسمی تلاش میکرد تا با ارمنیخواندن پ.ک.ک، بین آنها و عموم فاصله بیاندازد». بسیار رایج بود که جملاتی مانند «آنها ختنه نشدهاند»، «تخم ارمنی»، و «آسالا [ارتش سری ارمنی برای آزادسازی ارمنستان] تمام شد زیرا پ.ک.ک آغاز شد» شنیده شود.
آلتینورس میگوید: «مورد جدید این است که آنها پیشتر فقط اعضای پ.ک.ک را ارمنی مینامیدند اما اکنون تمام کردهای منطقه را تحت پوشش ‘اتهامی’ به نام ارمنیبودن قرار دادهاند».
آلینه اوزینیان، یکی از تحلیلگران منطقه برای شورای ارمنیهای آمریکا و گزارشگر آگوس، روزنامه ارمنی که در ترکیه منتشر میشود، به المانیتور گفت: «موفقیت ه.د.پ نشان داد که تلاشها برای برچسب کردی زدن به این حزب، کارگر نیافتاد و اکنون برای لعنت کردن آن نیاز به برچسب دیگری دارند، ارمنیبودن بدترین برچسبی بود که آنها یافتند. اما وقتی خوب فکر کنیم، آیا کردها خون ارمنی دارند؟ ممکن است! دقیقا مثل ترکها. ما میدانیم که بسیاری از ارمنیهای جوان نجات یافتند و امروز حکایات آنان را به عنوان ارمنیهای مخفی، میشنویم»
اوزینیان جامعه تحلیلرفته ارمنی در ترکیه را بابت واکنش ضعیف نسبت به این بیانات مقامهای رسمی، سرزنش میکند. او میگوید بسیار بد است که ارمنی به صورت فحش به کار رود، در حالی که حتی قتل یک ارمنی در ترکیه جرم محسوب نمیشود. او تاکید میکند: «به همین خاطر است که کودکان ارمنی تلاش میکنند تا هویت خود را مخفی کنند».
بِدو گسارتاسی، یک ارمنی ترکیه نقطهنظر جالبی دارد. او به المانیتور میگوید: «این روزها وقتی کسی را ارمنی مینامند، با یک تیر دو نشان زدهاند. از یک سو یعنی هر کس که با دولت مخالفت کند، همان بلایی که بر سر ارمنیها آمد نصیبش میشود. از سوی دیگر معادلدانستن هویت ارمنی با پ.ک.ک به دولت کمک میکند. آنان نمیتوانند تمام کردها را به خاطر کرد بودن تنبیه کنند زیرا نمیتوانند همه آنها را خارجی بخوانند».
ما میبینیم که هدف از برچسبِ «آنها ارمنی هستند»، اثر گذاشتن بر کردهای مذهبی است تا از هواداری حزب دموکراتیک خلقها (ه.د.پ) فاصله بگیرند و از سوی دیگر، حس وطنپرستی رایدهندگان حزب ملیگرای افراطی م.ه.پ را تحریک کنند. آثار دراز مدت این سیاست پوپولیستی نیز وحشتناک است. همزمان با بالاگرفتن تنشها در ترکیه، اقلیت بودن (خواه کرد، علوی، دگرباش، شیعه، غیرمسلمان، یونانی، ارمنی یا دیگر گروهها) ترسناک میشود و مردم تلاش میکنند تا هویت خود را پنهان کنند.
به گفته ماری اسقیجی، یک ارمنی اهل دیاربکر که مالک میخانهای در استانبول است، «ما ارمنیزاده بودیم، وقتی بزرگ میشدیم کرد شدیم و در دوران بلوغ، ترک شدیم». این جمله به خودی خود، میتواند دلیلی برای نگرانیهای عمیق هر کسی باشد که در ترکیه زندگی میکند.