به موازات بالا گرفتن تنشها در شمال سوریه، آیندهٔ ادلب و عفرین به مذاکرات استراتژیک میان آنکارا و مسکو مرتبط میشود.
تیر ۱۲, ۱۳۹۶
تنشها به سرعت در غرب رود فرات بالا میگیرند؛ بهویژه در نواحی کانتون عفرین که تحت کنترل یگانهای مدافع خلق قرار دارند و در ادلب که به دست مجموعهای از نیروها -که اغلب مورد حمایت ترکیه هستند- کنترل میشوند.
هفتهٔ گذشته، ارتش ترکیه به اعزام نیروها از مرز کیلیس در ترکیه به مثلث جرابلس/الباب/الراعی در سوریه ادامه داد و توپهای ۱۵۵ میلیمتری هویتزر ترکیه، اهداف یگانهای مدافع خلق را در جنوب غربی اعزاز و شمال تل رفعت گلوله باران کردند. یگانهای مدافع خلق با خمپارههای ۸۱ میلیمتری خود جواب دادند و ارتش آزاد سوریه را در منطقهٔ مقابل هدف گرفتند. منابع محلی به المانیتور گفتند که طی دو هفتهٔ گذشته درگیریهایی میان یگانهای مدافع خلق و ارتش آزاد در شرق تل رفعت رخ داده است.
یگانهای مدافع خلق روز ۳۰ ژوئن در بیانیهای، از طرح خود برای بازپسگیری نواحی مابین اعزاز و جرابلس از ترکیه خبر دادند اما زمانی برای انجام این عملیات ارائه نکردند.
یگانهای مدافع خلق در اولویت اهداف آنکارا در شمال سوریه قرار دارند. ترکیه قصد دارد تا از ایجاد یک کریدور برای کردها که مقر حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) را در کوههای قندیل، از راه شنگال (سنجار) به کانتون عفرین و جزیره و کوبانی متصل میکند، جلوگیری نماید.
رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، اخیراً در حساب کاربری رسمی توییتر خود نوشت: «به تمام جهان میگویم. ما هرگز اجازه نخواهیم داد که یک کشور [کردی] در شمال سوریه ایجاد شود و برایمان اهمیتی ندارد چقدر هزینه باید برای آن بپردازیم.»
Sign up for our Newsletter
زمانی که آنکارا نتوانست آمریکا را به قطع همکاری با یگانهای مدافع خلق در شرق فرات متقاعد کند، توجه خود را به غرب فرات معطوف کرد. آنکارا بیتردید دریافته است که در شمال سوریه کار با مسکو راحتتر از آمریکا است. آنکارا و مسکو در غرب فرات به یکدیگر نیاز دارند، بنابراین همکاری آنان گریزناپذیر است. برای روشن شدن شرایط در غرب فرات، باید دانست که چرا مسکو به آنکارا در ادلب نیاز دارد و آنکارا چه چیز میتواند در عوض آن به دست آورد.
در حال حاضر، ادلب به عنوان «پایتخت» نیروهای مسلح مخالف حکومت سوریه است. در ادلب، شما موارد زیر را مییابید:
واضح است که روسیه و وفاداران بشار اسد، برای حملهای گسترده به ادلب آماده میشوند؛ همانطور که در مورد حلب انجام دادند. آنها به گروهها در ادلب میگویند که در واقع «شما باید تصمیم بگیرید که میانهرو هستید یا رادیکال. اگر میانهرو هستید، میتوانید ادلب را ترک کنید یا به قوانین کاهش تنش گردن نهید. اگر ادلب را ترک نکنید و قوانین کاهش تنش را نیز رعایت نکنید، آنگاه تروریست و سزاوار نابودی هستید.»
مسکو اکنون نیازمند آن مناطقی است که ترکیه در مثلث جرابلس/الباب/الراعی برای میانهروها و خانوادههایشان که از ادلب میگریزند، مهیا میکند. روسیه همچنین به یک میانجی قابل اتکا در روابطش با گروهها در ادلب نیاز دارد. آنکارا بدون شک میتواند کمک بزرگی در این راستا باشد.
مسکو با علم به نیازهایش، در مقایسه با واشینگتن در برابر آنکارا انعطافپذیرتر است و تلاش میکند تا نقطه نظرهای و نگرانیهای آنکارا را با نیازهای خودش همخوان کند.
در این حوزه، مسئلهٔ نخست این است که دهها هزار نفر که ادلب را پیش از عملیات ترک میکنند، کجا جابهجا کنند. تنها محل مناسب برای این افراد، مثلث جرابلس/الباب/الراعی تحت کنترل ترکیه است. اما این مثلث باید گستردهتر شود. از نظر نظامی معقول نیست که این حوزه به سمت جنوب، سوی الباب، یا به سمت منبج در شرق برود.
تنها قلمروی ممکن، به سمت تل رفعت است که منطقهٔ تحت کنترل یگانهای مدافع خلق محسوب میشود.
برداشت من از شرایط نیروها روی زمین، این است که در قبال کمک آنکارا در ادلب، مسکو توافق خواهد کرد که آنکارا به آن سمت برود و اگر نه کل عفرین، دستکم از کیلیس-اعزاز به سمت جنوب غرب را بگیرد تا به تل رفعت برسد.
دقیقاً به این خاطر است که من حدس میزنم اگر ترکیه عملیاتی در غرب فرات انجام دهد، این عملیات دو شاخه خواهد داشت. یکی از کیلیس-اعزاز به سمت جنوب و دیگری از مارع در شرق به سمت غرب؛ و هر دو شاخه در تل رفعت به هم خواهند رسید. ارتش آزاد سوریه نیروی زمینی را برای ترکیه فراهم خواهد کرد و توپهای ۱۵۵ میلیمتری ترکیه نیز از آنها حمایت خواهند کرد. برای دانستن اینکه روسیه تا چه حد به آنکارا آزادی عمل خواهد داد، باید ببینیم که آیا نیروهای هوایی ترکیه اجازه خواهند یافت تا یگانهای مدافع خلق را در کانتون عفرین هدف قرار دهند؟
اکنون سئوال این است که آیا آنکارا قادر خواهد بود که توازن قوایی ایجاد کند تا منطقهٔ کاهش تنش پیش از بالا گرفتن درگیریها در ادلب، قابل تأسیس باشد؟ پاسخ به این سئوال، بستگی به انتخاب گروههایی داد که تحت لوای احرار الشام قرار دارند. برخی از تشکیلدهندگان احرار الشام توسط نیروهای پیشین جبهه النصره و برخی دیگر از سوی ترکیه حمایت میشوند.
حدس این دشوار نیست که آنکارا در عوض دریافت امتیاز از مسکو در عفرین، حداکثر تلاش خود را خواهد کرد تا گروههای میانهتر مانند احرار الشام، قوانین کاهش تنش را رعایت کنند. با این حال، منازعه میان آنکارا و گروههای منشق از جبهه النصره میتواند ادامه یابد.
به خاطر این صحنهٔ بسیار پیچیده، سرنوشت ادلب نه تنها به سرنوشت شبکههای افراطگرای سلفی/جهادی در سوریه، بلکه به سرنوشت گروههای مشابه در ترکیه نیز گره خورده است.
ابراهیم کالین، سخنگوی ریاست جمهوری ترکیه، ماه گذشته گفت که آنها میتوانند بین ۳۰۰ تا ۵۰۰ نیرو به مناطق کاهش تنش ادلب بفرستند.
رویداد جالب دیگر در مذاکرات شهر آستانه، پایتخت قزاقستان، اعزام نیرو از کشورهای دیگر به تمامی مناطق کاهش تنش در سوریه بود. تا دو هفته قبل، تنها قیرقیزستان و قزاقستان اعلام کردند که به ادلب نیرو میفرستند.
آیا رسیدن نیروهای قیرقیزستان و قزاقستان تنها با هدف جلوگیری از درگیری میان دولت سوریه و مخالفان صورت میگیرد یا تفکر دیگری پشت آن نهفته است؟
تعداد قابل توجهی از شهروندان کشورهای آسیای میانه به گروههای جهادی منطقه پیوستهاند. این افراد در حال حاضر تهدید جدی برای کشورهای خودشان محسوب نمیشوند اما اعزام نیروها میتواند نشانی از آن باشد که کشورها، تهدید را جدی گرفتهاند. اگر کسی شبهنظامیان اویغور را حوالی ادلب ببیند، ناخودآگاه میپرسد که آیا چین نیز در مسئلهٔ ادلب دخالت میکند یا خیر.
اکنون، تمامی چشمها به نشست روز دهم جولای آستانه دربارهٔ آیندهٔ ادلب -و بنابراین عفرین- دوخته شده است.
مهمترین مسئله برای ترکیه در نشست این خواهد بود که چگونه تز متناقض خود را دربارهٔ یکپارچگی سوریه حفظ کند، در حالی که تلاش میکند تا قلمروی کنترل خود را بر مثلث جرابلس/الباب/الراعی توسعه دهد.
More from متين تورجان
More from نبض ترکیه