گفتگو با شخصیتهای مذهبی و مراجع دینی شرایط ویژهی خود را دارد. برای گفتگو با آیت الله اسد الله بیات زنجانی بیشتر از شش ماه مشغول رایزنی با دفتر ایشان بودم تا در نهایت پس از اعتماد سازی از دو سو این گفتگوی طولانی میسر شد . آیت الله بیات با سخاوتمندی وقت خود را در اختیار المانتیور قرار دادند. تا نخستین گفتگوی مبسوط یک نشریهی آمریکایی با یک مرجع تقیلد شیعیان ایران در شهر قم به سرانجام برسد.
آیت الله بیات زنجانی یک رهبر مذهبی شیعیان در شهر سنتی قم در میانهی کویر مرکزی ایران، اعتقاد دارد که جنگ داعش و شیعیان در عراق اختلاف شیعه و سنی نیست. او یک روحانی میانهی روی شیعه است که تنها دوسال از رهبر جمهوری اسلامی ، سیدعلی خامنهای کوچکتر است.
سلام حضرت آیت الله ، از این که با وجود گرفتاریهای بسیار و رسیدگی به امور افتاء ، تدریس و تربیت طلاب وقتتان را در اختیار وبگاه almonitor قردادید ممنونیم. موضوعی که به خاطر آن مزاحمتان شدیم، مسالهی افراط گرایی در منطقه است. امروز بخش زیادی از کشور عراق در اختیار یکی از تندروترین گروههای افراطی سنی قراردارد، این گروه ستیزه جو همچنین بخشهای زیادی از خاک سوریه را نیز در اختیار دارد، موضوعی که موجب نگرانی کشورهای منطقه و جامعهی جهانی شده مشی افراطی این گروه است. امروز بیش از 40 کشور جهان ائتلافی را شکل دادهاند و در حال مبارزه با این گروه هستند، در این فضا جمهوری اسلامی یکی از نخستین کشورهای جهان بود که به کمک پیشمرگههای کرد در عراق شتافت و برای مقابله با گروه دولت اسلامی سلاح و کمک در اختیار آنها گذاشت، پرسش ما از خدمت آن مرجع تقلید این است که امروز از دیدگاه شما مهمترین راه مقابله با این گروه چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
لازم میدانم در ابتدا از طرح سؤالات کلیدی، مهم و مبتلابه جامعهی جهانی تشکر کنم.
پیش از پاسخگوئی به سؤالات، نکتهای را لازم به توضیح میدانم که اینجانب در کلان موضوع، تفکرات حاکم بر اندیشه داعش را تفکر اهل سنت نمیدانم اگرچه ممکن است برخی از سلفیان و اهل تسنن را نیز با خود همراه ساخته باشد بلکه معتقدم این اندیشۀ مخدوش که بخشهای مختلف آن از بعضی فرق اسلامی گرفته شده، نیازمند نامگذاری جدید بوده و تلفیق آن به صورت مطلق با اندیشۀ اهل سنت، هدفی ست که برای اسلامی جلوه دادن روش غلط این فرقه انتخاب شده است. این مطلب و دقت در آن دقیقاً هدف من از نگارش پیامی بود که مدتی قبل آن را به رشتۀ تحریر درآوردم.
اما در پاسخ سؤال اول لازم می دانم توضیح دهم که مقابله با یک جریانی که مسلح به هر نوع امکانات بوده و با تکیه بر این توان به طور غیرقانونی و نامشروع، به دو کشور قانونی و مشروع تجاوز کرده و بخشی از آن دو کشور را نیز تحت سلطۀ خویش قرار داده، نیازمند مقدماتی ست که به طور فشرده به آنها اشاره می کنم.
اول- از نظر فکری و عقیدتی –در درجۀ اول – همۀ علمای اسلام اعم از سنی و شیعه به صورت اتفاق و اجماع، نظرشان را باید در قبال این فرقه اعلام کرده و محکومیت آنها باید حالت عمومی پیدا کند.
دوم- به اضافۀ علمای اسلام، رهبران دیگر ادیان الهی هم به دلیل اینکه این موضوع با سرنوشت همۀ بشریت گره خورده، باید اعلام موضع کنند.
سوم- سازمان ملل به طور رسمی، غیر قانونی بودن این گروه را اعلام و منتشر نموده و بر تروریسم بودن این حرکت تأکید ورزد و در صورتی که اقدام کرده، باید بر روی آن تأکید و استمرار ورزد.
چهارم- این فرقه نوظهور، منابع مالی و تسلیحاتی که دارند، به این دلیل که طبعاً خود مولّد آن نیستند، باید مشخص گردد که کدام کشور و دولت از آنها حمایت کرده و این امکانات را در اختیار آنان قرار داده است و جامعۀ جهانی، پس از مشخص شدن این امر، به تناسب با آن برخورد نماید.
پنجم- رسانه های گروهی عملکرد این فرقه را با بیان ملیت های اعضای آنان، مورد تحلیل و بررسی قرار داده و با روشنگری مناسب، افکار عمومی را نسبت به واقعیت موجود در آنها روشن نماید.
ششم -از دولت و تمامیت عرضی عراق بالخصوص از مواضع مدبرانه مرجعیت شیعه و نیز از تمامیت کشور سوریه برای مقابله با این گروه، حمایت جدی جهانی صورت گیرد.
هفتم) صاحبان قلم و اندیشه، نحوۀ شکل گیری، عوامل و خطرات موجود در اندیشۀ این فرقه را که همان افراط گرائی مدرن است، به صورت دقیق مورد تحلیل قرار داده و آن را در اختیار عموم قرار دهند تا چنین خطراتی از این پس دامنگیر جامعۀ جهانی نگردد.
در خاورمیانه امروز از سوی گروههای مختلف نداهای مختلف شنیده میشود، در عراق و سوریه و یمن مشکلات بسیار است. در عربستان سعودی به مسجد شیعیان حمله بردند. در بحرین شیعیان روند انتخابات را تحریم کردند، آیا آن طور که در رسانههای کشورهای عربی مطرح میشود جمهوری اسلامی با شخصیتهای اسلامی شیعه با تحرکات شیعیان در کشورهای مختلف در ارتباط هستند؟
این که بتوان به صورت مستقیم از ارتباط بین یک دولت با جریانات سیاسی موجود در منطقه گفت، نیاز به اطلاعات دقیق و ریزی دارد که طبعاً در اختیار ما نیست اگرچه می توان به صورت کلی همانطوری که رسانه ها بر این ارتباط تأکید می کنند، با همان استدلال ها این ارتباط را رد کرد با این وجود طبیعی ست که عُلقه های فکری و عقیدتی بین همۀ شیعیان در سراسر دنیا وجود دارد کمااینکه این علقه های مشترک، بین دیگر مذاهب اسلامی، مسیحیان و یا پیروان دیگر ادیان الهی نیز وجود دارد.
تحلیل شما و نگاهتان به مسالهی شیعیان در خاورمیانه امروز چیست؟ آیا شیعیان میخواهند در یمن یا شرق عربستان سعودی کشور مستقلی برای خود داشته باشند؟
آنچه به ذهن اینجانب می رسد این است که شیعیان بیش از هر چیزی به دنبال احقاق حقوق از دست رفتۀ خود توسط حاکمیت های منطقه اند؛ این بدین معناست که شیعیان به عنوان شهروندان رسمی این کشورها، حقوقی دارند که گاهاً حتی ابتدائی ترین آنها مخدوش شده و ساده ترین آزادی های اجتماعی شان مورد تجاوز واقع شده است. این یک اصل مربوط به همۀ انسان ها بوده که حقوق خود را مطالبه می کنند و همان اصل امروز در بین شیعیان به عنوان فریاد اعتراض مطرح شده است. بنابراین نمی توان هر ندای اعتراضی را به منزلۀ تلاش برای تغییر حاکمیت و تشکیل یک حکومت جدید در خاک یک کشور دیگر تحلیل کرد.
دادستانی کل عربستان سعودی چندی قبل اعلام کرد که یک مجتهد از اقلیت شیعه در این کشور را به اعدام محکوم کرده است، چنین حکمی چه تاثیری میتواند در دامن زدن به اختلاف شیعهها و سنیها داشته باشد؟
بدیهی ست که هرگونه تلاش برای خدشه دار شدن رابطۀ بین مذاهب اسلامی، محکوم و خطرناک است و مورد سؤال با عنایت به اینکه حکمی صرفاً سیاسی بوده و مجتهد مظلوم محکوم، فقط به بهانۀ اعتراض مورد هجمه قرار گرفته است، طبعاً هم شیعیان ساکن کشور مذکور را نسبت به آن حکومت بدبین خواهد کرد و هم حساسیت شیعیان سراسر عالم را نسبت به خود تحریک خواهد نمود.
بنابراین اگر جلوی این حکم گرفته نشود، مطمئناً اولین جائی که صدمه خواهد دید، ارتباط بین مذاهب اسلامی خواهد بود کمااینکه دیگران هم موظفند در تلطیف روابط مذاهب اسلامی از هرگونه فکر و ایده استفاده کرده و از هر نوع سخن و عمل تحریک کننده و تفرقه انگیز خودداری نمایند.
وضعیت شیعیان بحرین را چه طور ارزیابی میکنید، آیا یک حکومت شیعه اگر در بحرینبه قدرت برسد به خواست اکثریت شیعه به جمهوری اسلامی نزدیک خواهد شد و یا با این کشور وارد اتحادی عقیدتی و سیاسی خواهد شد؟
پاسخ این سؤال پیشتر مورد اشاره قرار گرفت اگرچه می توان چنین تحلیل کرد که در صورت بوجود آمدن یک حکومت شیعه در منطقه، بین آن و دیگر حکومت های شیعه، ارتباط سیاسی مناسبی شکل خواهد گرفت.
آقای هاشمی رفسنجانی تلاش میکند رابطهی ایران و کشور پادشاهی عربستان سعودی را که به سردی گرائیده ، گرمتر کند، چرا این تلاشها به نتیجه نمیرسد؟ آیا در قم و میان مراجع تقلید ایشان پشتیبانانی دارند؟
به عکس تصور شما باید اشاره کنم که کلان روحانیت شیعه بالخصوص نهاد مرجعیت، از تلاشهای جناب آیت الله هاشمی رفسنجانی استقبال و دفاع میکند و بر این دفاع نیز تأکید مینماید. اینکه گاهی نداهائی به مخالفت با این روش به گوش میرسد، نه از سوی مراجع و روحانیت که از سوی افرادی ست که از دعواهای مذهبی و فرقه ای سود می برند.
مراجع تقلید شیعه در میانهی نزاع میان مذهب شیعه و سنی که با تحولات عراق و سوریه شدت گرفته است، چه تلاشهای فرهنگیای برای کاهش اختلافها دنبال میکنند؟
مرجعیت تمام تلاشش در جهت تلطیف این ارتباط است اگرچه این تلاش با فعالیت های عظیم تبلیغاتی جریان مخالف، گاهی به گوش نمی رسد. با این وجود اگر این تلاش ها نبود، چه بسا فضای بسیار ناگوارتری را شاهد می بودیم. بهترین گواه بر این قضیه آراء فقهی و نظراتی ست که در قبال سؤالات مطرح شده پیرامون هرگونه تلاش و اقدامات توهین آمیز نسبت به مقدسات مذاهب صورت گرفته و عامه مراجع نظر بر حرمت آن داده اند.
ما میخواهیم در این فرصتی که در اختیار almonitor قرار گرفته است بیشتر استفاده کنیم و اندکی به موضوعات روز ایران نیز بپردازیم. در این بخش از حضرت آیت الله میپرسیم که با توجه به حضور پررنگ ایشان در شکل گیری نهادهای جمهوری اسلامی، همانند مجلس خبرگان قانون اساسی و مجلس شورای اسلامی، میخواهیم نظر شما را دربارهی وضعیت کنونی مجلس خبرگان رهبری جویا شویم.
اینجانب کما اینکه در شورای بازنگری قانون اساسی نیز عرض کردهام، معتقدم که باید خبرگان صرفاً جمعی از فقها نباشند بلکه به غیر از فقها، باید از صاحب نظران دیگر علوم مانند جامعه شناسی، اقتصاد، مدیریت و امثال آن نیز در خبرگان بهره جست. استدلال بنده نیز این بوده و هست که یکی از ویژگیهای رهبری اجتهاد است که طبعاً فقها توان تشخیص و نظارت بر آن را دارند اما رهبری باید مدیر، مدبر، آگاه به زمان و آگاه به مسائل سیاسی و اقتصادی نیز باشد که طبعاً با وجود متخصصین و خبرگانی در این علوم، انتخاب و نظارت معنا پیدا می کند.
از طرفی خبرگان به دلیل اینکه ولی فقیه را برای رهبری جمهوری اسلامی انتخاب میکنند، باید از معروفیت و مقبولیت مراکز علمی سنتی و دانشگاهی برخوردار باشند. اینجاست که اینجانب پیشنهاد دیگری هم داشته و دارم و آن اینکه صلاحیت حضور در خبرگان، باید توسط علمای بلاد و نیز نهادهای معتبر علمی مستقل صورت گیرد نه توسط شورای نگهبان که عموماً اعضای آن خود از کاندیداهای انتخابات خبرگاناند. بنابراین معتقدم باید این دو اصل در مورد خبرگان اعمال گردد.
آیا شما با آقای روحانی در تماس هستند؟
پس از انتخابات ریاست جمهوری هیچگونه تماسی بین ایشان و بنده نبوده است اگر چه بهواسطۀ فضای موجود در کشور، این عدم ارتباط برای اینجانب قابل درک است.
آیا دولت و آقای روحانی ارتباط خوبی با قم و شخصیتهای مذهبی دارند؟ آیا حضرت آیت الله از ارتباط دولت و حوزهی عملیه راضی هستند؟
با توجه به اخباری که در اختیار است، ارتباط این دولت با عمدۀ مراجع و علما، دارای چارچوب منطقی تری نسبت به دولت قبل است.
نظر شما دربارهی موفقیت دولت آقای حسن روحانی چیست؟ چه مقدار این دولت را در عمل به وعدههای خود موفق میدانند؟
اینجانب غیر از اینکه همیشه برای موفقیت این دولت دعا میکنم چراکه آن را برآورده از رأی واقعی مردم می دانم، اما لازم می دانم توضیح دهم که آنچه از آمارهای رسمی و غیر رسمی به دست می آید این است که در طول یک زمان کوتاه که از استقرار دولت می گذرد، در بسیاری از عرصه ها، عملکرد دولت قابل دفاع است و این عملکرد به جز از طریق برنامه ریزی مناسب و ارتباطات منطقی و تعریف صحیح از شرایط موجود و دارائی های کشور، بهوجود نمیآید.
با این وصف با شناختی که وجود دارد، میتوان گفت که دولت تلاشهای خود را برای رفع حصر نیز صورت داده اگرچه ممکن است بین نگاه اینجانب با دولت در اینگونه تلاشها و شکل آن اختلافاتی وجود داشته باشد اما نمی توان به صورت مطلق، مدعی این شد که دولت موضوع رفع حصر را به فراموشی سپرده چراکه هم در شعارهای انتخابی اش بوده و هم در ادامه برخی تلاش را نیز صورت داده. بنابراین امیدواریم این تلاش ها در کنار تلاش کلان روحانیت و مرجعیت، به رفع حصر از این عزیزان منتهی گردد.
آیا آیت الله برای برداشن حصر به دولت پیشنهادی دادهاند؟
با واسطههائی پیشنهاداتی داده شده که امیداوریم نتیجه دهد.
چه تلاشی را میتوان از سوی شخصیتهای مذهبی برجسته جمهوری اسلامی ایران برای برداشتن حصر با کمک ظرفیتهای اجتماعی مراجع تقلید دنبال کرد؟
مراجع تقلید ابزار اجرائی به صورت بالمباشرة ندارند اما آنطور که ما می دانیم، از ظرفیت های موجود برای اثرگذاری استفاده شده است که می توان به طور مثال به دیدارهای مختلف و ملاقات های برخی مراجع با شخصیت های مختلف، اشاره کرد.
البته این را می توان گفت که اگر کلان مرجعیت به صورت جمعی این خواسته را مطرح نمایند، توان اثرگذاری بیشتری خواهد داشت.
حضرت آیت الله به نظر شما برای امر به معروف و نهی از منکر تا چه اندازه میتوان از قوهی قهریه بهره گرفت و به خشونت متوسل شد؟
کمااینکه بارها در پاسخ به سؤالات مختلف به آن اشاره کرده ام، معتقدم امربه معروف و نهی از منکر بیش از قوۀ قهریه، بار فرهنگی دارد. از طرفی آن چیزیکه به عنوان "أفضل الجهاد" معرفی شده است، امربه معروف شدن حاکمیت توسط مردم است. بنابراین باید تصریح کرد که این موضوع نیازمند مقدمات فرهنگی ست و نمی توان به سادگی آن را به مرحلۀ قوۀ قهریه و امثالهم برد و الا ممکن است منکر به معروف بدل شده و یا معروف، منکر گردد.
آیا در فقه شیعه فصلی دربارهی نظارت دولت بر شیوهی پوشش مردان و زنان وجود دارد؟
اصل پوشش یک اصل قرآنی و روائی ست و قطعاً نمیتوان آن را رد کرد ولی کیفیت آن تابع عرف، فرهنگ و سنن اقوام است و به همین دلیل در فقه باب خاصی برای این امر نیست؛ بنابراین لازم به تأکید است که نمیتوان این اصل را نادیده انگاشت و از کنار آن گذشت اما بدیهیست که وقتی اصل دین با اکراه قابل جمع نیست، حجاب و پوشش نیز به عنوان جزئی از دین، نمی تواند با اکراه صورت گیرد.
به اعتقاد آیت الله ورود جمهوری اسلامی به مسالهی پوشش شهروندان را درست میدانید؟
پوشش و حجاب نیز مانند خیلی از اصول دیگر، نیازمند بستر سازی های فرهنگیست و حکومتها میبایست با استفاده از ابزارهای فرهنگی، زمینۀ پوشش درست را برای زنان و مردان فراهم سازند و اینجاست که اگر زیربناهای فرهنگی، بسترسازی مناسب شده و طبعاً مردم با میل و رغبت آن را پذیرفتند، می توان برخوردهای قانونی با متخلفان را که البته متناسب با کرامت انسانی و احترام به شهروندان تدوین خواهد شد را توجیه کرد.
دیگر پرسش ما از خدمت آن مرجع این است که در نگاه نخست به عنوان یک اسلامشناس و مرجع تقلید شیعه، مهمترین دغدغههای فرهنگی ، سیاسی، اقتصادی و دینیتان در حال حاضر چیست؟
مهمترین دغدغه و نگرانی اینجانب، ارائه دین و فرهنگ دینی به صورت غیرمنطقی، غیر قابل دفاع و خشن توسط برخی جریانات است که باعث نوعی بدبینی به اصل دین و نتیجتاً دین گریزی در بخش هائی از نسل جوان شده است و تمام تلاش اینجانب این بوده و هست که قرائتی از دین را ارائه کنم که هم توان جذب نیروهای علاقمند و فرهیخته را داشته باشد و هم قدرت دفاع و استدلال از ناحیۀ متدینان را به دنبال داشته باشد.
اما مهمترین دغدغه اقتصادی اینجانب، صدمه دیدن زیربناهای اقتصادی بواسطۀ رفتار غلط و غیر قابل توجیه برخی دولتمردان گذشته است که منتهی به فقر و تنگدستی بخشی از جامعه شده که نتیجتاً ناراحتی و گرفتاری بیشتری را برای آنان بوجود آورده که امیدوارم این مشکلات با تلاش های دولت فعلی که لااقل صداقت را به عنوان یک اصل پیش روی خود قرار داده برطرف گردد.
آیا حضرت آیت الله حضور مراجع دینی در عرصهی سیاسی را مفید میدانند؟
اگر مقصود از حضور در فضای سیاسی، ارائۀ تحلیل های راهگشا و تذکر دادن به مسؤولین در جائی ست که خطائی کرده اند، این یک وظیفۀ اصیل بوده و هست و باید بدان عمل شود چراکه امر به معروف و نهی از منکر، مصداقی بالاتر از این ندارد اما اگر مقصود حضور به عنوان توجیه گر رفتارهای غلط سیاست مدارن است، بدون شک فاصله گرفتن با جایگاهی ست که مرجعیت و روحانیت بدان تعلق دارند.
با توجه به این که شخص آیت الله بیات زنجانی تجربهی نمایندگی مجلس شورای اسلامی را نیز داشتهاند، مهمترین انتظارشان از یک نمایندهی مجلی چسیت؟
همانگونه که حضرت امام(ره)فرمودند که مجلس در رأس امور است، اینجانب نیز این حرف را یک شعار ندانسته و بدان معتقدم چراکه مجلس با در دست داشتن سه عنصر قانون، بودجه و نظارت می تواند خیلی از رخدادهای مبارک را در کشور بوجود آورد و طبعاً اگر از این عناصر درست استفاده نکند، زمینه ساز قانون شکنی، تخلف و بی عدالتی خواهد شد و به تدریج خواهد توانست که بواسطۀ رفتار غلط، منجر به استبداد نیز گردد.
بنابراین دولت قوی در گرو مجلس قوی ست و اگر دولتی ضعیف باشد، مجلس قوی می تواند آن را مدیریت کرده و به سمت صلاح ببرد کمااینکه می تواند با نظارت بر عملکرد دستگاه قضائی، با رفتارهای نادرست احتمالی نیز برخورد کند.