اجماعی در میان سیاستمداران و نظامیان اسرائیل شکل گرفته است که درگیری نظامی با ایران را محتملتر از پیش میسازد.
اردیبهشت ۳, ۱۳۹۷
اعضای ارشد تشکیلات امنیتی اسرائیل معتقدند که ماه مه یکی از حساسترین زمانها در دوران اخیر خواهد بود. ژنرال ذخیره آموس یادلین، رئیس پیشین هیئت مدیرهٔ بخش اطلاعات نظامی در نیروهای دفاعی اسرائیل، در یک مصاحبه که روز ۲۲ آوریل منتشر شد، گفت: «من از سال ۱۹۶۷ تا کنون ماه مه به این خطرناکی ندیدهام.»
شایان ذکر است که تنش در دو جبهه از پنج جبههای که به اسرائیل مرتبطند، در ماههای اخیر شدت گرفته است. در کارزاری که علیه ایران در سوریه شکل گرفته است، دو طرف چند گام به یک نقطهٔ درگیری بیسابقه نزدیکتر شدهاند. شرایط در غزه با تظاهرات سراسری و اعتراضها در مرز با اسرائیل که هر جمعه در چهار هفتهٔ گذشته تکرار شده، رو به التهاب گذاشته و از سوی دیگر امکان بروز بحران انسانی در این منطقهٔ محصور وجود دارد.
شرایط به سمتی میرود که احتمال یک جنگ تمامعیار میان اسرائیل و دشمنانش در تابستانی که فرا میرسد، چندان اندک نیست. آنگونه که روز ۱۸ آوریل در مقالهام برای المانیتور نوشتم، آویگدور لیبرمن، وزیر دفاع اسرائیل، در یکی از نشستهای کابینه گفت که ممکن است جنگی در بگیرد و در این صورت، اسرائیل باید با ایران، سوریه، حزبالله و ارتش لبنان و از سوی دیگر با حماس، جهاد اسلامی فلسطین و گروههای سلفی در غزه بجنگد.
بسیاری از قانونگذاران اسرائیلی نگرانند زیرا برای نخستین بار در طول سالهای طولانی، اجماعی در میان افسران ارشد در مورد شرایط و چگونگی رویارویی با آن شکل گرفته است. هیچ مخالفت یا نظر اقلیتی در مورد موضوع وجود ندارد، هیچ صدای میانهروئی علیه افزایش تنش و نتایج احتمالی آن هشدار نمیدهد. این امر، یادآور شرایطی است که میان سیاستمداران دولت اسرائیل در فاصله بین جنگ ۱۹۶۷ و پیش از بروز جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ وجود داشت که باعث یکی از بزرگترین فجایع نظامی در اسرائیل شد.
یک منبع که سالها در پستهای ارشد وزارتی اسرائیل حضور داشت و خواست نامش محرمانه بماند، به المانیتور گفت: «حقیقت این است که تمامی نخبگان نظامی، نخستوزیر و وزیر خارجه، تمامی وزرای کابینه و تقریباً تمامی اپوزیسیون -حتی اغلب رسانهها- پشت سیاستهای دولت گرد آمدند.» وی افزود: «این [اتحاد]، تردید مرا برانگیخته است. این امر یک شرایط ناسالم ایجاد میکند که نخستوزیر و وزرا حتی لحظهای درنگ نمیکنند که از خود بپرسند آیا این سناریو واقعاً غیر قابل اجتناب است؟ آیا دلیل محکمی داریم که وارد جنگی شویم که ممکن است جان هزاران نفر را نیز در جبهههای اسرائیل بگیرد؟»
Sign up for our Newsletter
بررسی شرایط استراتژیک اسرائیل نشان میدهد که در این دورهٔ کنونی، اسرائیل آمادهٔ رویارویی با ایران است. بشار اسد، رئیسجمهوری سوریه، سرگرم تنازع بقاست و در یک جنگ احتمالی نقشی فعال بر عهده نخواهد گرفت. حزبالله میخواهد که زرادخانهٔ موشکها و راکتهایش را برای «روز حساب» نگه دارد و خود را از یک درگیری احتمالی دور نگه میدارد. بنابراین، چنین فرضی که ایران به تنهایی با اسرائیل روبهرو میشود، سناریویی طلایی است و فرصتی در اختیار اسرائیل میگذارد که یک بار برای همیشه قوانین جدیدی برای بازی وضع کند و خط قرمزهایش را در سوریه تحکیم کند -خط قرمزی که بر مبنای آن حضور ایران در سوریه تحمل نخواهد شد.
این، طرز تفکر کنونی رهبران اسرائیل است. مشکل اینجاست که در صورت یک تقابل جدی، پیشفرضهای اولیه میتواند با شلیک صدها یا هزاران موشک از جانب طرفین، دود شود و به هوا رود.
در چند روز اخیر، جنگ لفظی میان اسرائیل و ایران شدت گرفته است. حسین سلامی، جانشین فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، اسرائیل را تهدید به نابودی کرد و مدعی شد که در صورت بروز جنگ، تمامی پایگاههای هوایی اسرائیل از بین خواهند رفت. بنیامین نتانیاهو به این سخنان پاسخ مشابهی داد. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران، تلاش کرد که نقش یک بزرگسال معقول را بازی کند و «جنگ منطقهای» را مردود خواند. با این حال، او نیز گفت که «اگر اسرائیل به تجاوز به تمامیت ارضی سایر کشورها ادامه دهد، باید عواقب آن را نیز تحمل کند.»
اسرائیل سردار قاسم سلیمانی را که رئیس شاخهٔ برونمرزی سپاه پاسداران است، «سر مار» میبیند و او را مردی میداند که پشت تلاشهای ایران برای به تنگنا انداختن اسرائیل است. سلیمانی رهبری گروهی تندرو را بر عهده دارد که اطراف آیتالله علی خامنهای را گرفتهاند. از سوی دیگر، حسن روحانی و تیم او دیدگاهی معتدلتر دارند و با مداخلهٔ روزافزون ایران در سوریه و تلاش برای «صدور انقلاب» مخالفند.
طبق اطلاعاتی که به غرب رسیده است، سلیمانی پشت تصمیم ایران برای افشای کشتهشدن هفت عضو سپاه در حملهٔ اسرائیل به پایگاه تی-۴ در نزدیکی حمص بود که روز هشتم آوریل انجام شد. نام سپاهیان منتشر و مراسم بزرگی برای تشییع آنها برگزار شد. منابع اطلاعاتی غربی بر این باورند که این تلاشی از سوی سلیمانی بود تا مقامات ایران، خاصه روحانی، را به اقدام علیه اسرائیل و حمایت از یک اقدام تلافیجویانه وادارد؛ امری که اسرائیل منتظر آن است.
طبق برخی برآوردها، ایران تلاش خواهد کرد تا با مدل اسرائیلیها تلافی کند: حمله به یک پایگاه نظامی، وارد آوردن تلفات به سربازان و نه غیر نظامیان. گمان میرود که حمله از خاک سوریه علیه یک هدف نظامی در شمال اسرائیل صورت گیرد. نیروهای دفاعی اسرائیل برای چنین سناریویی آماده میشوند اما در پی وقوع چنین رویدادی، تصمیمگیرندگان سیاسی اسرائیل چه خواهند کرد؟ آیا آن را به عنوان یک تلافی خواهند پذیرفت؟ یک حملهٔ سمبلیک در پاسخ آن انجام خواهد داد یا با حملهای شدید، باقی اهداف ایران را در خاک سوریه از بین خواهند برد؟ گزینهٔ آخر ممکن است جبههٔ شمال را با یک آتش بزرگ روبهرو کند.
تمامی چشمها به دو سوی دوخته شدهاند: خامنهای، روحانی و سلیمانی در طرف ایران و نتانیاهو، لیبرمن و گادی ایزنکوت، رئیس ستاد ارتش، در طرف اسرائیل. برای نخستین بار است که دو طرف مطمئن نیستند که میخواهند از یک درگیری همهجانبه پرهیز کنند.
نتانیاهو ممکن است بخواهد از آتش جبهههای شمالی برای خنثیکردن یا به تأخیر انداختن محاکمه و دادگاههایش استفاده کند. در این حالت، او میتواند با دعوت از ایزاک هرزوق از اپوزیسیون در کنست و کمپ صهیون (به رهبری آوی گابای، رئیس حزب کارگر) و یش آتید (به رهبری یئیر لاپید)، یک دولت اضطراری تشکیل دهد. چنین کاری به او وجههٔ یک رهبر ملی در زمان بحران را میدهد و تحقیقات پلیس را در اطراف او ضعیف میکند.
شانس اجرای چنین سناریویی کم نیست. هر چه زمان سرنوشتساز نزدیکتر میشود، چراغهای خطر روشنتر و پررنگتر به نظر میرسند. عوامل بازدارندهٔ سنتی در سیاست اسرائیل تضعیف شدهاند. اجماع در اسرائیل نگرانکننده است و شیب، لغزندهتر از همیشه است. به اینها میتوان خبر روز ۲۳ آوریل روزنامهٔ روسی کامرسانت را نیز افزود که بر مبنای آن، روسیه میخواهد یک سیستم دفاع هوایی اس-۳۰۰ را در آیندهٔ نزدیک به طور رایگان در سوریه مستقر کند. این خبر ممکن است اسرائیل را برای اقدام به یک حملهٔ پیشگیرانه تحریک کند که نه تنها آن صحنه را به آتش خواهید کشید، بلکه باعث خواهد شد تا روسیه نیز بیش از پیش وارد ماجرا شود.
More from بن کاسپیت
More from نبض اسرائیل