رئیس کل ستاد نیروی دفاعی اسرائیل (IDF)٬ سرلشگر بنی گانتز دوران تصدی چهار سالهاش بر این ارگان را تا فوریه ۲۰۱۵ (بهمن ۱۳۹۳) به پایان خواهد رسانید. عملیات لبه حفاظتی چهره او را خدشهدار کرد و برای اولین بار او با انتقادات تندی -بیشتر از جانب جناح راست کابینه- مواجه شد. در روز ۴ اکتبر (۱۲مهر)٬ که روز جشن یوم گیپور٬ جشن بخشش گناهان یهودیان است گانتز با چند رسانه اسرائیلی مصاحبههایی کم سابقه کرد.
گانتز٬ گزینه چهارم در لیست کاندیداهای ریاست ستاد نیروی دفاعی اسرائیل بود(نفر قبلی او سرلشگر یواو گالانت بود که رد صلاحیت شد و دو کاندیدای دیگر نیز انصراف دادند). او به عنوان فردی آرام شناخته میشد که از اقدامات پرخطر پرهیز میکند و مشوق جنگ افروزی نیست. اسرائیلیهای زیادی هستند که فکر میکنند ارتش باید همواره در تکاپوی کنشگری باشد و برای حملات آینده برنامهریزی کند. به نظر آنها این وظیفه مراتب بالای سیاسی است که جلوی ارتش را بگیرند٬ یا آنرا آزاد بگذارند و در این زمینه تصمیم گیری کنند. در طی عملیات لبه حفاظتی٬ این نیروی دفاعی اسرائیل بود که وظیفه بازداشتن کابینه را به عهده داشت و نسبت به عواقب جانبی تصرف غزه هشدار داد و در تلاش بود تا جنگ را هر چه سریعتر به پایان برساند.
نام گانتز به تازگی به عنوان یکی از کاندیداهای جایگزینی ران درمر٬ سفیر اسرائیل در واشنگتن شنیده میشود. این تابستان تصدی فاجعهآمیز او بر نیروی دفاعی اسرائیل دو ساله میشود. درمر هیچ جایگاهی در کاخ سفید ندارد و به عنوان اسب تروای (جاسوس) جمهوریخواهان -که توسط نخست وزیر اسرائیل٬ بنیامین نتانیاهو گماشته شده- شناخته میشود. از آنجایی که درمر یک گماشته سیاسی و نه حرفهایست٬ پس از دو سال میتواند برکنار شود. گانتز به چند دلیل ٬ جانشین ایدال او دانسته میشود: او به عنوان وابسته نظامی اسرائیل در واشنگتن کار کردهاست٬ او دو بار برای تحصیل در آمریکا زندگی کرده و روحیه مناسبی برای کار در واشنگتن دارد ٬ همچنین در پنتاگون از احترام خاصی برخوردار است و با وجود اینکه دیدگاههای مرموزی دارد٬ به این دید نگاه میشود که توانایی اعاده کردن هر آنچه نتانیاهو٬ میلیلردر یهودی شلدون آدلسون و درمر در خصوص روابط آمریکا و اسرائیل ااز خود به جا گذاشتهاند را دارد.
اما آیا گانتز واقعا سفیر اسرائیل در آمریکا میشود؟ این جای شک دارد. نتانیاهو -خطر منزوی شدن در بین سران اسرائیلی را پذیرفته به همه رقبای احتمالی پیش دستی کرده- تمایل چندانی به مطرح کردن گانتز به عنوان یک گزینه ندارد.
در گفتگویی که این هفته برگزار شد یکی از سوالات المانیتور از وی این بود که چرا اسرائیل در تاریخ ۲۳ سپتامبر (اول مهر) هواپیمای سوری را بر فراز بلندیهای جولان سرنگون کرد.
او در پاسخ گفت: "به خطر اینکه از مرز رد شده بود." مشخص نیست که اسرائیل ترجیح میدهد بشار اسد بر بلندیهای جولان حاکم باشد یا جنگجویان اسلامگرا. با این وجود وی در ادامه تاکید کرد: "ما در این درگیریها دخالت نمیکنیم. این یک شوی تلویزیونی نیست و رای دادن ما به این یا آن کاندیدا کمکی به حل موضوع نمیکند. تمام کاری که میتوانیم بکنیم دنبال کردن دقیق وضعیت و تاکید بر خطوط قرمز مشخصی است که پیش از این ترسیم کردهایم: هیچ تجاوزی به سرزمینهای ما تحمل نمیشود. آن هواپیما حدود یک کیلومتر به داخل خاک ما نفوذ کرده بود و به همین دلیل سرنگون شد و این اتفاق خوبی بود."
گانتز شرایط سوریه را مفصلا مرور کرد: "کل نظام سیاسی سوریه در حال فروپاشیدن و از نو ساخته شدن در مقابل چشمان ماست. این رویداد سریع رخ نمیدهد و آهنگ خودش را دارد. امروز میتوانیم نقاط خاصی را روی نقشه ببینم. نقاطی که مدتی است روی نقشه حضور دارند و در حال پایدار شدن هستند. محور مرکزی٬ از دمشق به سمت شمال تا نواحی ساحلی است که شامل مناطق علوی میشود و در کنترل بشار اسد است. بلندیهای جولان در دست گروههای مختلف شورشی افتادهاست. مناطق جنوبی در دست جبهه النصره است و مناطق مرکزی و شمالی در دست گروههای شورشی دیگر است. بخش عظیمی از صحراهای سوریه خالی است در حالیکه صحراهای دورتر در دست گروه دولت اسلامی است. جبل الدروز در دست دروزی هاست. این نقشه قومی مذهبی است که در سوریه در حال شکل گیری است. ما هیچ نفوذ و نقشی در این بازی نداریم جز اینکه یه دقت اوضاع را نظاره کنیم و نقشهها و آرایش نظامیمان را اصلاح کنیم."
خبرنگار المانیتور از گانتز پرسید آیا نیروی دفاعی اسرائیل برنامهای برای حمله -در صورتی که خطری منطقه طبریه و دریای جلیله را تهدید کند- دارد؟ اگر خطری این مناطق را تهدید کند میتواند ممکن است شرایط جدید رغم بخورد و احتمال شلیک موشک به خاک اسرائیل از این مناطق وجود دارد.
در پاسخ٬ رئیس ستاد آمادگیهای سیستم دفاعی اسرائیل در صورت فروپاشی نظام در سوریه را مختصرا شرح داد: "ما برای هر سناریویی آمادگی داریم و گزینههای مناسب با هر شرایطی را مهیا کردهایم. ما بهترین را در هر شرایط انتخاب خواهیم کرد. پیش از این نیز در ۱۵ مه ۲۰۱۱(۲۵ اردیبهشت ۹۰) وقتی تظاهرات در منطقه جولان از کنترل خارج شد و صدها سوری به خاک ما نفوذ کردند٬ ما فهمیدیم که برنامه بازی تغییر کردهاست. ما واحدهای مستقر در جولان را تعویض کردیم و نحوه آرایش و نمای نظامیمان را تغییر دادیم. ما امروز از آنچه در گذشته بودیم بهتریم و در حال بهبود مدام شرایطمان هستیم. ما میدانیم که چالشی از طرف مقابل در انتظار ماست. در حال حاضر تنها چیزی که ما را از گروه دولت اسلامی جدا میکند این است که آنها درگیر مسائل عاجلتری هستند. ممکن است روزی برسد که مجبور شویم با آنها مقابله کنیم."
المانیتور از وی درباره گروه دولت اسلامی پرسید. شاید در وحشتناک بودن آنها اغراق شدهاست. آیا ممکن است جهان بیش از حد در مورد خطر آنها هشدار داده باشد؟
به گفته گانتز: "هر بار که گروه دولت اسلامی با ارتشی که مصمم و منسجم است روبرو میشود شکست میخورد. واقعیت پیرامون ما بسیار ناپایدار است. اما ما پاسخی صریح به آنها داریم و اگر بخواهند سراغ ما بیایند شکست میخورند. دولت اسلامی از خلا سیاسی موجود در فضاهایی که در دست آنهاست سوء استفاده می کند. آنها اصول برنامه "شوک و دهشت" آمریکا را یاد گرفتند. آمریکاییها با پرتاب هزار موشک توماهاوک توانستند چنین اثری بر جای بگذارند و دولت اسلامی با سر بریدن. آنها در تلاشند خطوط جغرافیایی جدید بر اساس اسلام به وجود بیاورند و اسلام برایشان فقط یه دین یا مفهوم نیست بلکه نحوهای از حکومت کردن است. آنها خطوطی را که در موافقت نامه سایکس و پیکو در قرن پیشین (تقسیم خاورمیانه بین بریتانیا و فرانسه پس از فروپاشی امپراتوری عثمانی) ترسیم شدهبود نابود میکنند. از سوی دیگر من فکر میکنم میتوان با این خطر مقابله کرد٬ می توان برای آن چارهای اندیشید و آنرا خنثی کرد.
پرسش بعدی المانیتور این بود که آیا چنین هدفی از راه حملههای هوایی و عملیاتهای فعلی قابل دستیابی است یا خیر؟
او گفت: "فکر نمیکنم. چنین هدفی تنها با حمله هوایی میسر نمیشود. من سخنان ژنرال مارتین دمپسی رییس ستاد مشترک ارتش آمریکا را شنیدم. به نظر او باید این حرفها را میزد و من منظور او را متوجه میشوم. اینکه آمریکا روی زمین و به طرفداری از مردمی که توسط دولت اسلامی تهدید میشوند بجنگد هیچ معنایی ندارد. معنیدار تر این خواهد بود که خود آن مردم نیروهای زمینی لازم را سازماندهی کنند."
در این مصاحبه گانتز در مورد همه چیز صحبت کرد: زمان بندی حساس مذاکرات بین ایران و غرب ("امیدوارم ایرانیان نخواهند دوباره به رقابت هستهای بازگردند و ما امیدواریم که غرب چنین اجازهای به آنها ندهد. درگیریهای شیعه-سنی هم در انتظار ایران است. ما نمیخواهیم در کنار ایرانی هستهای زندگی کنیم.")٬ درباره کارزار عملیات لبه حفاظتی ("ما بدون شک برنده آن جنگ بودیم.") و بسیاری موارد دیگر. در حال حاضر تلاشهای اصلی گانتز معطوف به مشکلات بودجه دفاعی است و ماموریت اصلی به پایان رساندن موفقیت آمیز دورهاش بدون مشکل یا شگفتی خاصی است.
دو روز قبل از مصاحبه٬ در روز ۱ اکتبر(۹ مهر) در واشنگتن ملاقاتی بین اوباما و نتانیاهو صورت گرفت. طبق معمول انتظارات بسیار پایین بود. ملاقات کمی بیشتر از آنچه مقرر شده بود به طول انجامید و کمی گرمتر و خوشبینانهتر از آنچه طرفین انتظارش را داشتند بود. اما کمی بعد٬ پس از اینکه مشخص شد در بیتالمقدس مزایده دیگری برای شهرک سازی اعلام شدهاست٬ کاخ سفید سریعا این اقدام را محکوم کرد (" این روند فضای منطقه را مسموم می کند.") این تحرکات پس از این بود که ۱۱ آپارتمان در محله سیلوان در بخش فلسطینی بیتالمقدس به شهرک نشیان تحویل داده شد و تنش را در منطقه افزایش داد.
نتانیاهو در پاسخ به خبرنگاران در واشنگتن حمله کلامی مفصلی به انتقاد ایالات متحده کرد و گفت: "من این را نمیپذیرم. شما باید قبل از انتقاد اطلاعاتتان را بسنجید." پس از آن او تلاش کرد یک سخنرانی قدرتمند و تقابلی در پاسخ به محکوم کردن آمریکا ارائه کند.
در گذشته چنین مشاجراتی تنها پس از اینکه نخست وزیر واشنگتن را ترک میکرد روی میداد٬ اما این بار اینگونه نبود. آمریکایی ها هم از انتقاد از نتانیاهو٬ تنها چند دقیقه پس از پایان دیدارش با اوباما خودداری نکردند. عجیبتر اینکه نتانیاهو نیز از دادن پاسخی محکم آن هم زمانیکه هنوز در خاک آمریکا بود ابایی نداشت. به نظر میرسد که در سطح سران دو کشور نتانیاهو برتر است- دستکم در اعتماد به نفس.